«هویت»

جستارهایی از موضع «دفاع ملی»

«هویت»

جستارهایی از موضع «دفاع ملی»

برخورد با هویت ترکی در امپراتوری عثمانی


ترکیه کشوری است جدید که در سال 1923  متولد شد. پیش از آن واحدی به نام ترکیه موجودیت خارجی نداشت و کشوری متعلق به ترکان شناخته نمی شد.اصولا مسئله ای به نام هویت ملی در عثمانی و بعدها ترکیه امری نوظهور و محصول تلاش های «دولت» است نه امری پیشینی.

در امپراتوری عثمانی «ترکیت» به معنایی که امروز می فهمیم وجود نداشت و ملیت افراد بر اساس مذهب شان مشخص می شد.در عثمانی ترک نامی تحقیر آمیز بود که به روستائیان و افراد کم سواد اطلاق می شد و واکنش معروف حالت افندی سفیر عثمانی در پاریس به هنگام معارفه با عنوان سفیر ترک محصول همین دیدگاه آن هابه ترکیت است. 

تا قبل از شکل گیری جمهوری ترکیه ترک در ادبیات ترکی و فارسی به عنوان غارت گر و مهاجم بکار برده میشد و در عرف روز مره مردم عثمانی نیز به معنایی که ذکر گردید می بود.

جناب آقای فیروز منصوری از پژوهشگران با سابقه آذربایجانی در کتاب تاریخ،زبان و فرهنگ آذربایجان یک فصل مجزا را به داستان مفهوم ترک در نزد عثمانی ها اختصاص داده است. نقطه قوت این فصل در این است منابع و ارجاعات آن به کتب عثمانی و ترکیه است.وی در واقع با توجه به گفته ها ، نوشته های ترکان و کتاب هایی که در کتابخانه های ترکیه یافته است برای مخاطبان ایرانی نشان داده است که چه برخوردی با ترکیت در دوران عثمانی انجام می شد.تحقیرهای ناروا و فحاشی هایی که در دوره عثمانی به مفهوم ترک وارد شده بود، مسائل شگفت انگیزی است. امروزه مردم جهان تصور می کنند که مردم ترکیه از ازل خود را با همین هویت فعلی تعریف می کردند.اما اسناد و کتاب های تاریخی به ما می گویند که هویت ترکی امروز دست ساز دولت مدرن و بوروکراسی نوینی بود که با روی کار آمدن آتاترک در ترکیه تدوین شد. در واقع آتاترک به عنوان یک نیروی جدید جهت گفتمان سازی به این مفهوم نیاز داشت و با توجه به زمینه سازی هایی که کمیته اتحاد و ترقی در 15 سال گذشته کرده بود،کاری وی تا اندازه ای آسان می شد. - سیاوش دادگر




برخورد با هویت ترکی در امپراتوری عثمانی


نوشته ای از  فیروز منصوری


نـدر بلـد نمی‌سن عالم ده ترکی                      اولا اگننده کورکی باشده بورکی

نه مـذهب بیله نـه دیـن و دیانت                        یومز یوزین نه آبدست و طهارت

مثل دربـونی دیـرلـر اهل مذهب                      عوان چـوپان شرندن صاقلایارب


ترجمة تعریف اخیر: کیست: می‌دانید در عالم، چه کسی ترک است؟ آنکه پوستین به تن دارد و کلاه به سر. نه مذهب می‌شناسد نه دین و دیانت، صورتش را نمی‌شوید. آبدست و طهارت نمی‌گیرد. اهل مذهب چنین مثل می‌زنند که: «خداوندا، ما را از شرّ چوپان ظالم و زجرکننده مصون و محفوظ بدار».(١)

اولین دیوان شعر بسط ترکی (عاری از فارسی و عربی) را نظمی ادرنه‌ای (فوت 962 هـ.) با نام مجمع‌النظایر نوشته، و فوأد کوپرولوزاده با انتشار آن، رساله ملی ادبیات جریاننک ایلک مبشرلری را تنظیم نموده و به نقد و بررسی دیوان پرداخته است. در عزل‌های 75 و 274 شاعر واژة ترکی را به معنی ظالم و بی‌رحم، روستایی جاهل، خشن و کلفت (قاباسابا) به کار برده است. کوپرولو توضیح می‌دهد که استعمال این‌گونه اصطلاحات بنا به تلقینات عمومی آن دوره، امری طبیعی به نظر می‌رسد.(٢)

فضولی بغدادی که با نظمی ادرنه‌ای معاصر بود، عقیده داشته که، لفظ ترکی به دشواری نظم می‌پذیرد و در صورت ترکیب، اکثر الفاظش نامربوط و ناهموار از آب درمی‌آید. از مقدمة حدیقه السعداءِ فضولی:

... اگر چه عبارت ترکیده بیان واقع دشوار در، زیرا اکثراً الفاظی رکیک و عباراتی ناهموار در. امید در که همت اولیا اتمامنه مساعدت و انجامنه معاونت قیله.

از منظومة دیوان فضولی:


اول سببدن فارسی لفظیله چو قدر نظم کیـم   //  نظم نازک تـرک لفظیله ایکن، دشوار اولور

لهجه ترکی قبـول نظـم و تـرکی ایه یـوب  //اکثر الفاظی نـامـربـوط و ناهمـوار اولـور

بنده توفیق اولسه بـر دشـواری آسان ایلـرم    // نوبهار اولغاج دیکندن برگ گل اظهار اولور


پروفسور مصطفی آق‌داغ، تاریخ‌های هشت بهشت ادریسی بدلیسی و تاج‌التواریخ خواجه سعدالدین را، در زمینة بدگویی از ترکان، کمتر از تألیفات ابن بی‌بی و محمود اَقسرائی نمی‌داند. (٣)

 

 


مصطفی عالی،‌ مورخ مشهور عثمانی مجلدات کنه‌الاخبار را بین سال‌های 1000 تا 1007 هجری نوشته است. در جلد سوم تاریخ مزبور، در فصل «ترک و تاتار»، تکران با لقفظ: «کویلر ـ آنلایشنیر، ماناوا» تحقیر شده‌اند، به طوری که دربارة فصل مذکور کتاب وی، مقاله‌های انتقادی انتشار یافته است. در صفحات 48، 49، 50، 55 و 60 کتاب موائدالنفائس فی قواعدالمجالس نیز، شعر و موسیقی و بعضی رفتار ترکان، با حقارت و بدبینی به قلم آمده است.

*                      *                      *

این روش بیمارگونه، بعد از قرن دهم هجری هم ادامه داشته، سلاطین آل عثمان و حاکمان آن دوران، نه تنها حکومت و دولت را به نام «عثمانلی» می‌شناختند، بلکه زبان، ملیت، و سرزمین پهناور و چندصدسالة امپراتوری را هم «عثمانی» خوانده، مردم کشور را به صنف‌های شهری و روستایی طبقه‌بندی و شناسایی کردند. شهری را «عثمانلی» و روستایی را «ترک» نام نهادند. این دوگانگی و پندار اجتماعی چندان عمیق و دوام پیدا کرد که در امثال و آثار شفاهی عامه راه یافت و جزو «آتالارسوزی» به صورت‌ها زیر در بین مردم رایج گشت و به سینه‌ها نشست:

«عثمانلی‌یی آت بیکار، تورکوعنا»(٤)

این مفهوم: «عثمانی را اسب بر زمین می‌زند و ترک را عنا»، در کتاب دیگر به گونة زیر ثبت شده است:

«شهرلی‌یی آدییکار، کویلونو عناد»(٥)

در این امثال، عثمانلی با شهرلی، و تورک با کویلو، مقابله شده‌اند. علاوه بر نمونه‌های فوق، در مثل زیر هم، عثمانی با روستایی دو صنف جداگانه معرفی شده‌اند:

«کویلو بیربیرینه دو شمز سه، عثمانلی نوکلاییه مز»(٦)

براساس این تبلیغات و تلقینات، تبخیر و تفاخر نصیب عثمانلی (شهری) افتاد، تحقیر و توهین را متوجه ترک (روستایی) نمودند.

کتاب منتخبات ضروب امثال ترکیه به قلم احمد وفیق پاشا، در مقالات ضیاءگوگ آلپ مورد بررسی قرار گرفته و نسبت به امثال بدگویی از ترکان، اعتراض و انتقاد شده است. دکتر زکی اردوغموش، نوشته‌های مربوط به مسائل فرهنگ اجتماعی گوگ آلپ را تجزیه و تحلیل نموده و در مقالة خود نمونه‌هایی از امثال کتاب احمد وفیق پاشا را هم آورده است. بدین شرح:

1- تورک آتینا بی‌نین‌جه، بی‌اولدوم سانور

2- تورک اولانا شهرایچی زهر اولور

3- تورک دانشمند اولور، آدام اولماز

4- تورک نه ییلیر بایرامی، لق‌لق ایچر آیرانی

5- تورکه بی‌لیک ورمیشلر، اونجه بابا سنی اولدور موش

6- تورکونو درنگی اولماز

7- تورکون عقلی صونرادان گلیر

8- تورک و توسون چونکه دوغدو آنادان ـ اوگوت آلدی اشک ایله دانادان»(٧)

به جز کتاب وفیق پاشا، در دیگر مجموعه‌ها امثال زیر ثبت و ضبط شده است:

آرکانی کورکه، قاپونی تور که آلیشتیر ما.(8)

ترجمه: پشتت را به پوستین معتاد نکن، در خانه‌ات را آشنا به ترک.

تاشی مورو، دی ین تور کلردن در.

ترجمه: سنگم را بده، از ترک‌های مورد بحث است.

تورکون بیلد یگینی تیلکی بیلمز.

تورکون گوزی آل دا اولور.

تورکجه بیلمز، الله دان گورکماز.

تورکجه سی چتر فیل(٩)

رواج این‌گونه امثال ناروا، تلقین و تبلیغ عثمانیان حاکم، چنان تأثیر بخشیده بود که کلمة «ترک» مترادف با دشنام و ناسزاگویی تلقی می‌شد، و عارف و عامی چنان بدین لغت حساسیت پیدا کرده و بیزاری می‌جستند که از انتساب آن به خود پرهیز می‌کردند.

در کتاب خرافاتدن حقیقته آمده است:

غریب درکه، آنادولیده کی (واظالاق) تورکلری گندیلرینه تورک نامی ویریلمه سنه اصلاً تحمل ایده مزلر. چونکه اونلرجه (تورک) اسمی ... مقابلنده قوللانیلمقده در. بوذهنینه قارشی اصلاً حیرت ایتما ملیدر. چونکه تورکلرین عقلی اوصی مورخلر بیله ایکی ده بیر (اتراک بی ادراک)، (تورک مقوله سی اوباش و اراذل) جمله لرینی تکرار ایتمکله بر حظّ طویمشلر در. فرنگ رو حیله پرورده اولان شیق و منوّر بکجک لریمزده تحقیر ایتمک ایستد کلری آدملره حالا (احمق تورک) تعبیریله خطاب ایتمیورلرمی؟ (١٠)

ترجمه: شگفت است که، ترک‌های واضالاق آناطومی به هیچ وجه تحمل نام ترک نسبت به خود را نمی‌کنند. آنان کلمة ترک را به معنی موهن ... به کار می‌برند. در برابر این‌گونه تصورات ذهنی نباید حیرت کرد. برای اینکه مورخان خبیر و خردمند ترک، گاه و بیگاه، با تکرار جمله‌های «اتراک بی ادراک» و «تورک اوباش و اراذل» حظّ می‌برند. بیک بچه‌های شیک و منوّر، با روح فرنگ پروردة ما نیز، حالا هم اگر بخواهند کسی را تحقیر نمایند، مگر او را «ترک احمق» خطاب نمی‌کنند؟

در سال 1973 به مناسبت پنجاهمین سال تشکیل جمهوری ترکیه، نویسندگان و

محققان ترک، مقالاتی تهیه کرده و در مجموعة ویژه‌ای انتشار دادند. با نقل پاره‌هایی از نخستین مقالة مجموعه مذکور (اهدایی به آتاتورک)، گفتار این بخش را به پایان برده، برای آگاهی بیشتر، توجه خوانندگان را به گفتار «هفتصد سال تبلیغ و ترویج زبان فارسی به وسیلة سلجوقیان و عثمانیان» معطوف می‌دارد.

نویسندة مقاله در آغاز گفتار، هیئت حاکمه و ارکان دولت و بالادستان کشور را با کلمة «آیدین لار = روشنفکران»، و تودة مردم و متابعین را با لفظ «خلق» به خوانندگان معرفی کرده و چنین می‌نویسد:

... گرگ تور که یابانجی قالان بود و شیرمه آیدین لار، گرگسه یابانجی کولتورلرین تاثیرنده قالان ترک منشاء لی آیدنیلا، شعرلری، یازیلاری و سوزلریله تورکوکوتولمکدن، تحقیر ایتمکدن چکینمه مشلر در. تورکو اساس کیتله‌یی کوچوک گورمه شکلند کی بو سقط ذهنیت، زمانلا شهر اشرفی آراسندایایلمش و خلقی و آنا کیتله‌یی تحقیر ایدن سوزلر، سویلنه سویلنه زمانلا «آتاسوزو» حالنه کلمیشتیر، بوگون بوسوزلری ترک اولاراک تویلریمز دیکن دیکن اولمادان اوکومامیز و دینله ممز ممکن دگیلدر. تورکوکوتولوین آیدنیلارین بوموضوع ‌دا یازد یقلاری شعر لرنیدن پارچالار یاز میاجاگیم. اما بعضی چوره لرین تورک حقده دوشونده کلرنین بلورلاشمیش افادسی دیمک اولان سوزلردن بیر قسمتی نقل ایده جگیم سیزه.

مقاله‌نویسی به دنبال مطالب فوق، مانند ضیاءگوگ آلپ، مثل‌های کتاب احمد وفیق پاشا را به اضافة سه ضرب‌المثل زیر:

تروک پوه پوه عجم به به سُوَر

تورک ایشی او دونچ در

آل بیر تورپو وور بیر تورکه، ینه یازیق اولور تورپا

مستند قرارداده و چنین به سخن ادامه می‌دهد:

به طوری که ملاحظه می‌نمایید، از این مثل‌ها سراپا حقارت می‌بارد. آنچه که مهم و رنج‌آور است، اینست که سخنان مزبور در قرون متمادی، بیان عقاید و نظرهای هیئت حاکمه از ملت ترک بوده و نشانگر اینست که شهرنشینان و اهالی قصبات به مردم زحمت‌کش و زیردست، با چه دیدی می‌نگریستند.

عبجا! این روشنفکران و شهروندان از چه ملیتی بوده‌اند؟ هرگاه از آنان سؤال می‌شد، از چه ملیتی هستید، پاسخ می‌دادند: «الحمدالله مسلمانیم». دوام این‌گونه پاسخ‌ها در دو قرن اخیر، بهترین دلیل است بر این‌که، هیئت حاکمة عثمانی به شئون و شعور ملی هیچ‌گونه آشنایی نداشته و نیازهای زمان اعتلای ملیت را درک نمی‌کردند.

نویسنده قبل از اینکه سرانجام گفتارش را به توصیف خدمات آتاتورک اختصاص دهد، چنین می‌نگارد:

یوراداونو دابلیرتمگ گرگ، سیاسی سبب لرله ١٩ نجی عصر ده عثمانلی ـ ترک آیدنیلاری، (ترکوم ـ Tunkcim دمه نین ساکینجال اولدوغو بیر دویر یاشامیشلادر. بوسیاسی دوشونجه لر و جریانلار سببی ایله 19 نجی عصر تورک آیدینی «عثمانلییم»، «مسلمانیم» دمک زوروندا قالمشلر در. 20 نجی عصرین باشلارنیدا تورکچولوک جریانی باشلا مشدر ...

ترجمه: لازم به ذکر است که، در قرن نوزدهم به مناسبت‌های سیاسی زمامداران ترک ـ عثمانی در دوره‌ای زندگی می‌کردند که اظهار و ادعای «ترک هستم» مخفی و ممنوع بوده است. به واسطة همین اندیشه‌ها و جریان‌های سیاسی بوده که طبقة حاکمه و صنف روشنفکر قرن نوزدهم مجبور بودند به جای ترک، خودشان را به نام «عثمانلی‌ام»، (مسلمانم) معرفی نمایند. در آغاز قرن بیستم بود که طرفداری از ارتقاء و اتحاد ملت ترک اساس گرفت و پیش رفت ... (١١)

نادر انتخابی، در مقالة ارزندة «از عثمانی‌گری تا تورانی‌گری» مرقوم می‌دارد:

... خود ترکان در سال 1921، نام ترکیه را برای کشورشان پذیرفتند. آنان کشور خود را تا آن زمان «دارالاسلام»، «ممالک محروسه»، «مملکت سنیة عثمانی»، و گاه به نام جغرافیایی وام گرفته از بیزانس «ممالک روم» می‌خواندند. واژة «ترک» در متون عثمانی به کار می‌رفت، اما در مفهومی تحقیرآمیز و بیشتر برای نامیدن دهقانان یا شبانان آناطولی استفاده می‌شد و کنایه‌ای بود از کودنی و خرفتی.

حالت افندی، سفیر عثمانی، هنگامی که در 1803 به پاریس رسید، از این که او را «سفیر ترک» نامیدند سخت برآشفت. به گفتة نامق کمال، روشنفکر برجستة سدة نوزدهم، کسانی را که اروپاییان ترک می‌خوانند همان «عثمانیانند»؛ یعنی «مسلمانان سنی حنفی که به زبان عثمانی (ترکی آمیخته با فارسی و عربی) سخن می‌گویند. آرمینیوس وامبری هم در خاطرات خود مطالبی در این باره نوشته است.(١٢)

پی‌نوشت‌ها

1- Fahir, Iz. Ibid, P 891.

2- فواد کوپرولوزاده، ملی ادبیات جریانین ایلک مبشرلر، ص 73.

3- Akdag, Mustafa. Türkiye’nin iktisadi Ve ictimai, Tarihi Ankara, (T.T.K.B.), 1971, Cilt: II, S: 129-130.

4-

مثل شمارة 11457

5- Soykut, I, Hilmi. Türk Atalar Säzü Hazinesi, Istanbul, Ulker yayialari, 1974, S: 171.

6- Soykut, m., Ibid, S: 50.

7- Erdogmus, Zeki. "Ziya Gokalp’ta Sosyo – Kültüral Butunlešme ve sosyo – Külturel Cozülme" Türk Kültürü arastirmalare gil, XVI 1-2, Ankara, 1977-78, S: 324-325.

8- Soykut, H. op.cit S: 81.

9- Tülbentci. F.F. op.cit.

10- م. شمس‌الدین. خرافاتدن حقیقته. توسیع طباعت مطبعه‌سی، 1332 هـ.ق،‌ص 209.

11- Ergüc, Arslan. "Ne Mutlu Turkum diyene" Cumhuriyetin 50. Yilina armagan. Türk Kültürü arastirma enistitüsü, Ankara, 1973, S: 9-15.

12- انتخابی، نادر. «از عثمانی‌گری تا تورانی‌گری». مجلة نگاه نو، شمارة ١٦، مهر ـ آبان 1372، صص 68-101.

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
عباس سلیمی آنگیل چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://angil.blogfa.com

بسیار جالب بود.

آشنا شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:42 ق.ظ

چوخ سفیهانه یازمیسینیز هاچاغا قدر ائششک اولا جاکسینیز سنی بیر اولان آللاها دای قویون بو مسئله لر بیتسین اودا نفت تؤکمه یین لوطفا

تیرداد جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ب.ظ

شما با این نوشته هایتان چیزی را دنبال میکنید فارسیزه کردن ترکهای آذربایجان؟ یانجات دادن آزربایجان از تجزیه؟
ترکی زبانی است که در این منظقه سالیان سال است ریشه دارد وزبانی که در منطقه ای ریشه داشته باشد در دل مردمان ان منطقه ریشه دارد و سالیان سال آنجا دوام میاورد لطفا تقلای بیجا نکنید

آرش پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:09 ب.ظ http://shamstabriz.blogfa.com

بله متاسفانه همینطور است که تحقیق کرده‌اید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد