«هویت»

جستارهایی از موضع «دفاع ملی»

«هویت»

جستارهایی از موضع «دفاع ملی»

نقدی بر کتاب یادمان های ترکی باستان نوشته محمدزاده صدیق








با توجه به قیل و قالی که آقای محمدزاده صدیق دارد و تا این اندازه مدعی علمی بودن و خدشه ناپذیری ادعاهای خود می باشد در  وبلاگم نقدی را که برای کتاب یادمان های ترکی باستان ایشان نوشته شده است را قرار می دهم و اضافه می کنم که آقای صدیق ادعاهای کودکانه ای را مطرح می کند که هر فردی را به تعجب وا می دارد. برای نمونه ایشان می گوید نخستین زبانی که انسان به آن سخن گفت ترکی است و اصلا آدم و حوا هم ترک بودند. این ادعاها را مقایسه کنید با ادعاهای اعراب جاهل که می گویند زبان اهل بهشت عربی است... تنها انسان های فوق العاده عوام ممکن است جذب چنین افکاری شوند. انسان مدرن امروزی که برای همه چیز اما و اگر و شاید می آورد و هر سخنی را به سادگی ولو اینکه با دلایلی ارائه شود نمی پذیرد و مدتی بر روی آن اندیشه می کند به چنین افکاری فقط می خندند. اما چه کنیم که برخی از هم میهنان ساده دل و احتمالا کم سواد ما جذب چنین صحبت هایی می شوند و گروهی دیگر از این احساسات سو استفاده های سیاسی می کنند. خوشحالم که ژیش از همه یک آذربایجاین شرف به این ادعاهای غیر علمی پاسخ داده است و با افتخار آن را در این ذیل به نقل از وبلاگ فرهنگ ملی ایرانیان درج می کنم.

سیاوش دادگر

ــــــــــ


«یادمان هاى ترکى باستان» و  توهم ترک ستیزى

کاظم آذرى

 

      در این وانفساى سردرگمى  هویت سازى و ملت سازى که بعد از متلاشى شدن اتحاد جماهیر شوروى در بعضى از کشورهاى اقمارى آن به وقوع پیوست، جمهورى آذربایجان )اران( یک استثناء بود نسبت به جمهورى هاى دیگر آن کشور. مسئله تا آن جا بغرنج مى شود که حداقل نزدیک به 150 سال اخیر در تاریخ آذربایجان )اران( شاید بعد از قرارداد ننگین ترکمن چاى به این طرف، هویت و فرهنگ اران را به دست دیگران تعریف کرده و هویت سازى نموده اند.

    روس ها قبل از انقلاب اکتبر علاقه ى زیادى به یکسان سازى قومى و فرهنگى نداشتند، به طورى که تمام اقوام اران، مکتب ها و مدارس خود را به نسبت علاقه ملى ـ فرهنگى خود انتخاب کرده و مکاتب و مدارس روسى، ایرانى و  ترکى در اران فعال بوده است. آن چه براى تزارها اهمیت داشت تسلط اقتصادى و جغرافیایى در منطقه قفقاز بود تا هژمونى فرهنگى.

     به طور یقین مى توان گفت اکثر مردم اران قبل از تسلط کمونیست ها با این که از ایران جدا افتاده بودند اما در فضاى فرهنگى ایران تنفس مى کردند و شواهد زیادى بر این نظر مى توان ذکر کرد.

    نخبگان و روشنفکران اران از قبیل عباسقلى باکى خانف مورخ، على اکبر صابر، جلیل محمد قلى زاده، فتحعلى آخوندزاده، طالب اف تبریزى، زین العابدین مراغه اى و... با این که شهروندان آن زمان اران بودند، اما کاملا خود را ایرانى مى دانستند.

     فتحعلى آخوندزاده، که عاشق ایران و فرهنگ ایران بود به هم وطنان خود چنین پیام مى دهد:

    «اگر چه على الظاهر ترکم، اما نژادم از ایرانیان است. آرزوى من این است که ایرانیان بدانند که ما ایرانى هستیم و وطن ما ایران است... ما را شایسته آن است که اسناد شرافت به خاک مینو نشان خود بدهیم.« (1)

    عده اى از نخبگان اران بعد از شنیدن اولین جرقه هاى انقلاب مشروطیت در ایران، از آن جا که خود را ایرانى مى دانستند براى کمک به انقلاب، به ایران آمدند. جلیل محمد قلى زاده براى انتشار روزنامه ملا نصرالدین به تبریز آمد. وحید خان عمو اوغلى با عده اى از ایرانیان قفقاز براى کمک به انقلاب به ایران آمده و محمد امین رسول زاده از بنیان گذاران حزب مساوات در تهران سردبیر روزنامه ایران نو شد. (رسول زاده بعدها از جعل کنندگان نام اران بر آذربایجان در سال 1918 بود که در آن زمان مورد اعتراض بیشتر روشنفکران گردید).

ادامه مطلب ...

نگاهی به مانیفیست جدید پان ترکیسم

«مرگ بر سکولاریسم»

آیدین بزرگی

در تاریخ 9 اسفند 1389 خورشیدی مقاله ای با عنوان «اینجا جمهوری اسلامی است» در روزنامه شرق به چاپ رسید که در واقع پاسخی بود از سوی یکی از نویسندگان سالخورده ی به اصطلاح پان ترکیست ، به نامه استاد محمد بقایی از فرهیختگان و اقبال شناسان نامی کشور بنام «اینجا ایران است» که چند قبل در روزنامه شرق به چاپ رسیده بود.

استاد محمد بقایی در این نامه سرگشاده خطاب به وزیر ارشاد، از چاپ کتاب هایی که در آن مفاخر ایران از جمله علامه دهخدا،منوچهر مرتضوی،ایرج افشار و ... را هدف شنیع ترین توهین ها قرار می داد گله کرده بود و نوشته بود چگونه است که وزارت فرهنگ و ارشاد که داعیه فرهنگ پروری دارد اجازه نشر چنین کتابی را صادر می کند، حال آن که هنوز ده ها کتاب و نوشته دیگر در حوزه علوم انسانی ،شعر و ادبیات پشت درهای ممیزی مانده اند و اجازه چاپ پیدا نمی کنند.

برای آشنایی بیشتر خوانندگان با محتوای کتاب مزبور که با نام فرضیه زبان آذری و احمد کسروی ، نوشته حسین محمد زاده صدیق (دوزگون) در تهران به چاپ رسیده است برخی از عبارت های آن را در ذیل ذکر می کنیم و سپس به محتوای مقاله ی اینجا جمهوری اسلامی است، نوشته یکی از دوستان و نزدیکان محمد زاده صدیق در روزنامه شرق می پردازیم (در دفاع از محمدزاده صدیق و انتقاد از مقاله استاد بقایی ).

لازم به ذکر است که در نوشته حاضر از پرداختن به مسائل علمی و سهوهای کتاب خودداری می کنیم چرا که این موضوع خود نوشته ای جدا می طلبد. فقط به این مورد بسنده می کنیم که نویسنده ، که خود را دکتر می نامد در این کتاب از عبارت ها و بدعت های جدید و من در آوردی مانند زبان های هندو افغانی،زبان آناتولو و... به وفور استفاده کرده است که در هیچ کتاب مرجع زبان شناسایی سابقه ندارد و از آن جا که نویسنده خود سواد آکادمیک زبان شناسی را فاقد است نمی تواند مبتکر و مبدع اصطلاح های این رشته باشد و ناچار از پیروی دانشمندان زبان شناس پیشین است.

ادامه مطلب ...

نامه سرگشاده اقبال شناس نامور به وزیر ارشاد

اینجا ایران است

روزنامه شرق


محترماً چنان که می‌دانند ایران کشور پهناوری است  با نزدیک به 000/650/1 کیلومتر مربع که در آن اقوام بسیار با گویش‌های خاص خود زندگی می‌کنند، یکی از آنها آذری است که مانند دیگر گویش‌ها مورد احترام همه ایرانیان است، چندان که از آن به "لهجه شیرین" تعبیر می‌شود و باز می‌دانند که آذری کنونی خاص ایران و سرزمین‌هایی است که در محدوده ایران فرهنگی جای می گیرند.

بیشترین واژگان این گویش از کلمات فارسی تشکیل شده و از همین رو با زبان ترکی تفاوت اساسی دارد، طوری که نه آذری زبان‌ها، ترکی را در می‌یابند و نه ترک زبان‌ها آن را فهم می‌‌کنند. بنابراین اگر نیک بنگریم چیزی به نام زبان ترکی در ایران وجود ندارد. همچنین می‌دانید که پس از سال 57 و به خصوص با فروپاشی شوروی حرکت‌هایی وابسته به پان‌ترکیسم در داخل کشور برای فریب افراد ساده‌اندیش در قالب سخنرانی‌ها و انتشار نشریه آغاز شد تا آنکه با پیشرفت وسایل ارتباطی به فرستنده‌های رادیویی و تلویزیونی ماهواره‌ای انجامید که مدام بذر تفرقه می‌پراکنند و شوربختانه هیچ‌یک از فرستنده‌‌های ماهواره‌ای داخلی در پی مقابله و طرح حقایق مسلم تاریخی برنمی‌آیند. بنابراین عوامل وابسته به پان ترکیسم از این ملایمت ، به شوق آمده و در تبلیغ افکار مهلک خود با تمسک به ظاهر و الفاظ دینی فریبنده آنچه سعی است می‌نمایند.

ولی آنچه احتمالاً نمی‌دانید این است که اخیراً کتابی در پس پشت چنان ترفندهایی با مجوز رسمی درباره زبان آذری و ریشه‌یابی نام آذربایجان انتشار یافته که به ظاهر تحقیقی، ولی به باطن مخرب وحدت ملی است، طوری که هر خواننده‌ای به سادگی در می‌یابد هدف نهایی مولف چیزی جز ایجاد افتراق میان آذربایجانیان با دیگر هموطنانشان نیست.  این فکر زمانی قوت می‌گیرد که بدانیم نویسنده کتاب در سالهای آغازین انقلاب اسلامی نشریه افراطی و چپ گرای "یولداش" را به گویش آذری منتشر می‌کرد که پس از چندی به دلیل محتوای تجزیه‌طلبانه و مخالفت آذربایجانی‌ها توقیف شد.

ادامه مطلب ...

بررسی گفته های به اصطلاح تئوریسین تجزیه طلبان(داوود توران)

از قضا سرکه انگبین صفرا فزود

سیاوش دادگر

نیروها و عناصر قوم گرای پان ترک همواره ادعا می کنند که در چارچوب تمامیت ارضی کشور به مبارزه مدنی می پردازند و خواستار حقوقی مساوی! با غیره هستند. ممکن است برخی از این عناصر نیز همین ایده در ذهن خود به طور واقعی داشته باشد و خواستار تامین به زعم خود یکسری حقوق در چارچوب کشور ایران باشد، اما مسئله این جاست که تصمیم گیرندگان این نوع گروه ها کسان دیگر و در جاهای دیگری هستند که در زمان خود مسیر تحولات را می توانند آن گونه که خود می خواهند پیش ببرند.

پان ترکیست ها نه در پی احقاق حقوق شهروندی هستند، نه به دنبال زبان مادری و نه فدرالیسم. قومیت گرایی ترک در ایران به گونه ای هدایت می شود که فقط و فقط در نیم قرن آینده به سوی تجزیه ایران زمین حرکت بکند. این حرکت هر چند که امروز ضعیف، فاقد اندیشه و کم طرفدار است ولی در 50 سال آینده ممکن است برنامه های دیگری برایش ریخته شود و تحولات دیگری در انتظار ما باشد.

آن چه در ذیل خواهد آمد مصاحبه ی فردی است به نام داوود توران که ظاهرا از توجیه کنندگان خارجی قومیت گرایان ترک است. وی ایرانی نیست و احتمالا شهروند باکو یا ترکیه است. گفتگوی او با سایت ایران گلوبال پیرامون مسائل ایران روشنفگر خط و مسیر پان ترکیست هاست. وی در این گفتگو آشکارا بیان می دارد که زبان مادری و فدرالیسم دست آویزی بیش نیست و هدف تجزیه ایران است.

بخش های سرخ رنگ شده ، جملاتی هستند که می تواند ذهن ما را نسبت به خط سیر اصلی پان ترکیست ها روشن سازد. در این جا بد نیست خواندن این جملات را به حضرات روشنفکر مآب به ویژه در طیف چپ که اذعان می کنند باید برخی حقوق را برای این جماعت به رسمین شناخت و اگر چنان نشود، عواقبی در انتظار ما خواهد بود.  روشنفکران چپ با خواندن این جملات که از زبان یک بیگانه ی ضد ایرانی و در حقیقت ضد آذربایجانی بیان شده است،بهتر می توانند درک کنند که داستان قومیت گرایی به ویژه قبیله گرایی ترکی از چه قراری است و فدرالیسم و هویت سازی برای کشور چه عواقبی می تواند داشته باشد.

ادامه مطلب ...

ذات نایافته از هستی بخش

سیاوش دادگر

قومیت گرایان و تجزیه طبان ریز و درشت به ویژه پان ترکیست ها به شدت از فقر نظری رنج می برند و خود نیز  دقیقا نمی دانند که چگونه باید این خلا را جبران کنند. یکی از دلایل این امر، نگرویدن نخبگان فکری و دانشگاهی و روشنفکران آذربایجان به این گروه است. تعداد استادان دانشگاه و نویسندگان مطلع و آگاهی در حوزه علوم انسانی (درون مرز و برون مرز) که به طرفداری از این عده و تولید اندیشه می کنند، از شماره انگشتان یک دست هم فراتر نمی رود. به همین علت پیاده نظام پان ترکیسم همان تئوری پردازانش هم می تواند باشد و فرقی نمی کند پیر و جوان و درس خوانده یا کافه نشین اش ، تئوریسین این عرصه اند.

چندی پیش در یکی از سایت های تجزیه طلب که مدعی است برای پر کردن خلا تئوریک تجزیه طلبی وارد عرصه شده، مطلبی خواندم که فردی با نام مستعار آن را نگاشته بود و ظاهرا با همین نام نیز مطالبی دیگری منتشر کرده است. در اینجا لازم است بگویم که تجزیه طلبان معمولا با نام مستعار و حتی عکس مستعار فعالیت می کنند و هویت واقعی شان چندان معلوم نیست. این فرد آنگونه که از نوشته اش بر می آید انگیزه ی  تئوری پردازی و سیاستگذاری! برای تجزیه طبان دارد و تلاش میکند با سواد اندکش به حوزه های بغرنج علوم انسانی ورود نماید. طبعا یکی از مباحثی که این طیف انسان ها علاقه دارد در موردش بنویسند مقوله «هویت» است. از آن جا این گروه خود را هویت طلب نیز می دانند طبیعتا باید به این حوزه ورود کرده و نظریه هایی را در ارتباط با هویت ملی و ... تولید نمایند.

ادامه مطلب ...

ترمینولوژی واژه قومیت!


اساساً، مفهوم قوم(Ethnic) در زبان انگلیسی دارای پیشینه‌ای منفی و نشان‌دهنده‌ی جدایی‌ها و غیرخودی تلقی کردن برخی گروه‌های اجتماعی است. مفهوم قومیت، معادل کفر و موهومات کفرآمیز به کار برده شده است. کما این‌که الا‌ن هم شما اگر به فرهنگ‌های معروف انگلیسی مثل وِبستر (webester) و امثال آن، و حتا فرهنگ لغاتی که انگلیسی به فارسی هستند، دقت کنید، معادل کلمه‌ی قومیت، به غیر از گروه‌های اجتماعی و گروه‌های فرهنگی، به کافران ارجاع داده شده است. پس از مدتی، مفهوم قوم و قومیت در متن‌های تخصصی، سمت و سوی گروه‌های نژادی پیدا می‌کند. سیاهان، زردها و یهودی‌ها هم به تدریج وارد این مقوله شدند و البته در دوره‌ی پایانی این تحول، کم‌کم مفهوم قومیت شامل گروه‌های زبانی و مذهبی دیگر می‌شود. اما آن‌چه که در کشور‌های غربی در ارتباط با این مفاهیم مطرح می‌شود چندان متناسب با ساختار اجتماعی ما نیست؛ تأکید روی این نکته است که اساساً گروه‌های قومی در آن جوامع گروه‌هایی مهاجر هستند؛ یعنی، از جای دیگری به آن سرزمین رفته‌اند که این البته در دلِ خودش حاوی یک پارادوکسی خواهد بود. شما فرض کنید چینی‌ها یا عرب‌هایی که از کشور خودشان به ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند در آن کشور به مثابه‌ی یک قوم مورد توجه قرار می‌گیرند، در حالی که در سرزمین خود جزیی از یک ملت محسوب می‌شوند. آن‌ها در جامعه‌ی آمریکایی به لحاظ سرزمینی، بر خلا‌ف قوم‌های دیگری که در جاهای دیگر هستند و تعریف‌شان با سرزمین پیوند خورده است، هیچ‌گونه پیوندی با سرزمین جامعه‌ی مورد نظر یعنی جامعه‌ی آمریکا نداشته‌اند.


  ادامه مطلب ...

ریشه تسمخر گویش اقوام ایرانی


مسئله وجود گویش و لهجه که نوعی شیوه ادای جملات و واژگان یک زبان است، منحصر به کشور ما نیست و در بیشتر کشورهای جهان دیده می شود. ایران کشوری پهناور است و مساحت آن ،چند برابر بسیاری دیگر از کشورهای دیگر.(برای درک بهتر این موضوع کافی است نگاهی گذرا به اطلس جغرافیایی داشته و مساحت ایران را با کشورهای کوچک قاره ی اروپا مقایسه کنیم). از همین رو طبیعی است که گوناگونی گویش ها در چنین پهنه ای بارز باشد. ناهمواری های جغرافیایی نیز مزید بر علت به شمار می رود.یعنی وجود سلسله کوه ها،جنگل ها و یا کویرها باعث کندی و دشواری ارتباطات مردم یک کشور و در نتیجه به وجود آمدن تفاوت ها در گویش،برخی سنت ها و آداب و رسوم محلی می گردد که در علوم اجتماعی از آن با عنوان خرده فرهنگ یاد شده.


ادامه مطلب ...