چند ماهی است که بازار تجزیه طلبی و تجزیه طلبان در بی.بی.سی و صدای امریکا و سایت های مختلف وابسته و غیر وابسته چنان کساد شده است که خواه ناخواه آدمی یاد شعر می افتد: آمد مگسی پدید و نا پیدا شد می افتد. انگار تجزیه طبان به ویژه ویروس های پان ترک، از روز اول وجود نداشتند.
قبل از همه دولت الهام علی اف این قماش ناجور را به ثمن بخس فروخت. یعنی به خاطر انتخابات پیشرو چنان زیرآبی از این عده زد که گویی دشمن خونی پان ترکیسم است. چند دفتر فعالیت علنی این عده در باکو تعطیل شد و گفته می شود مشخصات و اطلاعات عده ای دیگر از عامل شان در داخل در اختیار ایران قرار داده شده است.
دولت های دیگر مانند امریکا و ترکیه هم فعلا منتظرند تا به بینید چه اتفاقی رخ می دهد و مواضع حکومت جدید چگونه است. امریکا اگر با جمهوری اسلامی به توافق برسد یقینا حمایت خود را از بخشی از اپوزیسیون برانداز و در راس آنها قومیت گرایان قطع خواهد کرد. زیرا ویروس های قومی آخرین و افراطی ترین ابزار دست امریکایی ها در برابر جمهوری اسلامی بود،بالطبع برای نشان دادن حسن نیت نیز اولین گروهی که قربانی خواهند شد همین عده اند.
در تاریخ نمونه خوبی برای این دست از وطن فروشی ها داریم. هنگامی دولت شوروی با دولت ایران به نمایندگی قوام به توافق رسید و ارتش سرح از ایران خارج شد، بنای پوشالی فرقه فرو ریخت و مردم آذربایجان شروع کردند به کشتار و قتل عام عوامل فرقه. توافق روحانی و اوباما می تواند مانند توافق قوام- استالین باشد.
همانطور که در آن دوران استالین نخ فرقه و قومیت گرایان کمونیست را برعهده داشت، امروز هم امریکا سرنخ این جریانات را بر عهده دارد.
واقعیت این است که برای ویروس های قومی در آذربایجان چیزی عوض نشده. فقط صاحب و ارباب شان تغییر کرده است. والا تاریخ مدام تکرار می شود.
یکی از دانش آموزان دبیرستان من را متوجه این تصویر کرد که در کتاب های تاریخ انسانی سالها است گنجانیده شده است. تصور مربوط به مشاهده ماه در عید فطر از سوی سلطان سنجر سلجوقی و امرا و دبیران ایرانی و ترک وی است. در این تصویر چهر دبیر ایرانی از امرای ترک به وضوح مشخص است و روشن است که چقدر با هم تفاوت دارند. چهره ما آذری ها یچ یک به این امرای ترک شبیه نیست.
با تشکر از علی دانشیان که با این سن کم به خوبی به این مسئله پی برده بود و این عکس زیبا را ساخت.
مصاحبه صریح و گویای سیدجواد طباطبایی با مهرنامه چیزی بود که سال ها انتظارش را داشتیم. ایشان استاد بزرگی هستند که از گل های سر سبد روشنفکری ایران به شمار می روند. اگر چند روشنفکر برتر و معاصر ایران را بشماریم سیدجواد برترین آن ها است. برتری سیدجواد نسبت به سایرین در تولید اندیشه توسط وی توجیه می شود. بیشتر روشنفکران ما در واقع مترجم و مفسر آثار سایرین هستند و فاقد هر نوع منظومه فکری مشخصی می باشند. اما سیدجواد در عین حال نظریه پرداز نیز هست. این نظریه ها در کتاب های سیری بر انحطاط اندیشه سیاسی و مکتب تبریز قابل بازخوانی و رجوع است از این روست که سیدجواد را مغز متفکر و گل سرسبد روشنفکری می دانم.
اما سخنان سیدجواد طباطبایی در مهرنامه چه کسانی را هدف قرار می داد؟
سید جواد بارها از کلمه پان ترکیست استفاده کرده است. در سپهر سیاسی ایران پان ترک معنای نسبتا مشخصی دارد. این معنی در مورد افرادی صدق می کند که خود را آذربایجانی می دانند اما خواستار تدریس زبان ترکی از نوع ترکیه و باکو در مدارس ما،احتمالا خودمختاری، علاقه مندی به نمادهای جهان ترک مانند ماه و ستاره و گرگ خاکستری و ... می باشند و در راستای تاریخ سازی های جعلی سعی می کنند با مصادره افراد و شخصیت ها و یا روایت باژگونه از تاریخ هویت جعلی ایجاد نمایند. به این طیف از افراد پان ترکیست یا قومیت گرا گفته می شود.
سیدجواد نیز به درستی این افراد را نشانه رفته است. مثلا می گوید: «پان ترکیست ها حرف بی ربط زیاد می گویند و افسانه می بافند و چیزی از پیچیدگی های سیاسی نمی فهمند».
نگارنده قادر است دهها گزاره در خصوص حرف های بی ربط پان ترکیست بیاورد. از جمله ترکی اولین زبانی است که بشر به آن صحبت کرده است،زبان سفینه های فضایی ترکی است،ترکی سومین زبان قاعده مندی جهان است،مولوی،ابن سینا،زرتشت،اوستا،سومر،لولوبی ها،کردها،ارمنی ها و... در واقع تورک هستند و... درهمین اثنای واکنش نشان دادن به سیدجوا پان ترکیست ها حرف بی ربط زیاد زدند. سایت گوناز تی.وی از نطفه پاک و خون خالص صحبت کرد که حرفی کاملا بی ربط است.
همین پان ترکها خواستار تجزیه ایران هستند نشان می دهد که چیزی از پیچیدگی های سیاسی نمی دانند.
"پان ترکها بی شعور و بی سواد هستند". این نیز یک حقیقت است و آنقدر بدیهی است که شاید دیگر نیاز به اثبات نداشته بشد.. پان ترکیست ها واقعا انسان های بی شعور هستند. همه افراد به غیر از خود پان ترکان به این حقیقت اذعان دارند.
در خصوص سطح سواد و معلومات آنها نیز نیاز به صحبت نیست. تعداد نخبگان تحصیلکرده در میان این عده صفر است. اگر سری به سایت های پان ترکی بزنید و نگاهی به تیتر مطالب بیندازید، خواهید دید که در مورد چه مسائل سطحی و بی اهمیتی بحث میکنند و مانند چهل دزد بغداد بر سر و کله هم می زنند و در نهایت کار به دعوا و مرافعه نیز می کشد. طبعا این نشان از شعور بالا یا حتی فرزانگی ندارد.
اما همین گروه سعی می کنند موضوع را چنین جلوه دهند که گویی سیدجواد به کسی توهین کرده است. این نیز نشان از ضعف پان ترکان در پاسخ دهی به وی دارد. اگر دقت کرده باشید تا به امروز در پاسخ به صحبت های منطقی سیدجوادطباطبایی هیچ یک از پان ترکان جواب قانع کننده ای ارائه نداده اند و همگی با فحاشی و توهین مقابله کرده اند.
شیوه منطقی این است که جملات سیدجواد یک به یک آورده شود و برای یک جمله یا عبارت یک پاسخ ارائه گردد. مثلا کسی که مخالف این گزاره است :
کل منابع ادبی موجود آذری را میتوان در دو ترم در دانشگاه برای پانترکیستها تدریس کرد.
باید به ما بگوید که در چند ترم می شود این ادبیات ترکی را تدریس کرد؟ و باید تعداد واحدهای مورد نظر را نیز با منابع درسی اش ذکر کند.
نباید فراموش کرد که سیدجواد در این مصاحبه گروهی از بیشعور ها، یعنی پان ترکها را هدف قرار داد. به این ترتیب کسانی که مدعی بودند ما پان نیستیم بلکه فعال مدنی هستیم با این مصاحبه خود را عیان کردند. در واقع هر کس نسبت به این مصاحبه واکنش نشان دهد پان ترکها است و خود را مخاطب گرفته است.
مسئله این است که سیدجواد خیلی ظریف و ساده بعد از سالها سکوت به قومیت گرایی پان ترکی حمله کرده است. عصبانیت پان ترکان از این است که می بینند کل بافته هایشان در این سالها از طریق یک مصاحبه دو صفحه ای استاد آذری به باد فنا رفته است.
سیاوش دادگر: یکی از دانش آموزان سوم بعد از کلاس از من خواسته بود که مطلبی در خصوص زبان آذری و ورود زبان ترکی به او بدهم تا در تابستان بیشتر در این خصوص مطالعه کند. من این مقاله را بعداز چند روز به او پیشنهاد کردم. کوتاه ولی گویا است. یکبار دیگر خودم خواندمش. خیلی عالی است. به دوستان علاقه مند هم پیشنهاد می کنم
حیدر علی پیرلو- بنابر اسناد و مدارک کوچ ترکان به سرزمینهای دوردست آسیای میانه در قرن ششم میلادی و در روزگار ساسانیان آغاز شده است.
«ابن حوقل» در قرن چهارم، ماوراءالنهر را که شامل شهرهای فاریاب، سغد، سمرقند و خوارزم و دشتهای کرانه رودخانه جیحون بوده است سرزمین ترکان نمیداند و مردم نواحی مذکور را ترک نمیشمارد و میگوید بردگان این شهرها از ترکانی است که در پیرامون ماوراءالنهر سکونت دارند.(١)
«بارتولد» اعتقاد دارد که ترکان تا قبل از قرن ششم میلادی از سرزمین آلتای به سرزمین میانه آمدهاند و طی مدت کوتاه، اقوام ساکن محدوده وسیعی از اقیانوس کبیر تا دریای سیاه را تابع خود کردهاند.(٢)
«مقدسی» در کتاب خویش اعتقاد دارد که گروهی از قبایل ترک آغوز در قرن دهم میلادی از مقر اصلیشان مغولستان به نواحی آرال آمدهاند و در آنجا استقرار یافتهاند و این نقطه به نام آنها ترکمنستان نامیده شده است.(٣) که قبلاً این ناحیه محل سکونت طایفه ایرانی ماساژت (Masaget) بوده است.(٤)
قزاقستان امروزی از اهالی قوم تورک (تورقوت) Torget (یا ترکا) تشکیل یافته است که در سیصد سال قبل از ورود به مغولستان غربی، محل اصلیشان در جونگاریه را ترک و اراضی جنوبی ولگا را متصرف شده و قزاقستان را تشکیل دادهاند که قبلاً این نواحی از آن سغدیان شمال بوده است.(٥)
خزران نیز طایفهای از ترکان هستند که ابتدائاً در مجاورت قبیله ترک دیگری به نام قراختائیان در سمیرچه نزدیک قرقیزستان امروزی سکونت داشتهاند. آنها توانستند خود را با حملات پی در پی در شمال به ناحیه ولگای امروزی برسانند که امروزه تحت قلمرو قزاقستان است. اولین بار این اقوام در کتبه اورخون (Orkhon) در سده هشتم میلادی خود را ترک نامیدهاند.(٦) زادگاه و خاستگاه اولیه ترکان با مستندات تاریخی، موضوعی اثبات شده است، اما اولین بار قبائل چادرنشین ترک در اواسط قرن چهارم هجری بود که توانستند به آذربایجان راه پیدا کنند. از حوادث مهم دوره روادیان ازدی نسب عربتبار که بعد از اسلام در آذربایجان نفوذ کرده و گسترش یافته بودند، این بود که در دوره پادشاهی و همسودان بن محلان مهاجر قبائل ترکتبار غز به آذربایجان شروع میشود. ترکان را در آغاز، سلطان محمود غزنوی در سفر به ماوراءالنهر با خود به ایران آورد و آنان را که تعدادشان نزدیک پنجاه هزار تن بود، در خراسان اسکان داد. در سال 396 هـ. عهد محمود غزنوی خبر آمد که ترکان از جیحون گذشته و به خراسان هجوم آوردهاند و چون شنیدند محمود غزنوی از سفر هند بازگشته عقب نشستند. ارسلان جاذب امیر طوس آنها را تعقیب کرد و بسیاریشان را کشت، اما در 416 هـ. هنگامی که محمود در ماوراءالنهر بود، بزرگان ترکان نزد او آمده و از ستم امرا و حکام در حق خود شکایت کردند و تقاضای سکونت در خراسان را نمودند. پس محمود دلش به رغبت آمد و اجازت فرمود که چهار هزار خانه (خانواده) از آب گذشته و در خراسان ساکن شوند که در روزهای مبادا این ترکان مددکار محمود باشند که او نیز ریشه ازبکی داشت. اما این کار محمود با اعتراض ابوالحرث ارسلان جاذب حاکم طوس مواجه شد. او به محمود غزنوی گفت که فرمان دهد انگشت نر آنها بریده شود تا نتوانند تیر بیاندازند اما محمود نپذیرفت. بعد از مدتی عدهای از آنها خراسان را به شورش کشاندند. محمود بالاجبار با لشگری انبوه عدهای از آنان را کشت، ولی عدهای دیگر همچنان در خراسان باقی مانده و موجب شورشهای فراوان بعد شدند.(٧)
دوباره عدهای از آن ترکان سر به طغیان برداشته و از راه کرمان راهی اصفهان شدند. سلطان محمود نامهای به علاءالدوله مسعود سوم حاکم غزنوی اصفهان نوشت که آنها را بازگرداند و یا همه را بکشد. ترکان از قصد علاءالدوله آگاه شده از دام آن بجستند و از اصفهان بیرون امده و یغماکنان خود را به آذربایجان رساندند که آن وقتها غزنویها بر آنجا تسلطی نداشتند و آذربایجان در اختیار قبیله روادیان و مصادف با دوره پادشاهی و هسودان بن محلان بود. تعداد آنها دو هزار چادر و به تعداد چهارده هزار نفر بودند. چون به آذربایجان رسیدند و هوردان که غالباً مشغول درگیری با رومیان و ارمنیها و گرجیان بود و محتاج سپاهی تازهنفس، ترکان را پذیرفته و در سپاه خود جای داد. این چادرنشینان در شجاعت و مخصوصاً تیراندازی شهره بودند.
بدین مبارز خرگاهیان سخت کمان شگفت نیست که بر آسمان زنی خرگاه اما در سپاه و هسودان شروع به بیدادگری کردند که او مجبور شد به همراهی ابوالهیجا بن ربیتالدوله خواهرزادهاش عدهای از ترکان را از سرزمین آذربایجان براند. آنها به ری و همدان حملهور شده و پس از تصرف آنجا و با کمک جمعی دیگر از ترکان فردی به نام قزل را به امیری برداشته و در سال 432 هـ. پس از شنیدن خبر سلجوقیان و حمله ابراهیم نیال به ری از آنجا گریخته و به آذربایجان بازآمدند. (٨) چامچیان مورخ ارمنی نیز در حوادث سال 411 هـ. اشاره به این مطلب داشته و گوید: ترکان چون سیلی به آذربایجان ریختند. شاپور سردار و اسپورگان به یاری سنگریم امیر ارمنی آرجرون رفت. از دور ترکان را دیدند که چون زنان گیسوان بافته و کمانهای بس محکم داشتند. ارمنیها که تا آن زمان مثل آنها مردمی ندیده بودند بسیار ترسیدند. سنگریم پادشاه آرجرون و ارمنیان از مقابل ترکان گریخته و پایتخت خود را به امپراطور روم شرقی سپرده و به شهر سیواس در آناطولی پناهنده شدند.(٩)
بعد از این بود که مهاجرین ترک با دیرگ همنژادهای مهاجر و غیربومی خود که از تهاجمهای پیشین در آذربایجان باقی بودند، جان گرفته و در این گوشه از خاک ایران جای گرفتند و اندکاندک به فرهنگ و ملت ایران پیوسته و بخشی از ملت ایران شدند. شایان ذکر اینکه در دوره تسلط روادیان بر آذربایجان علیرغم زبان ادبی ایرانیان و از آن جمله مردم آذربایجان، زبان فارسی بود، زبان عربی نیز گسترش یافته بود.
حضور و سکونت ترکان در آذربایجان باعث شد که زبان بومی آنان یعنی زبان ترکی در پیوند با زبانهای فارسی و عربی و بهخصوص فارسی در طول زمان، باعث پیدایش زبان ترکی رایج شد که سرشار از کلمات فارسی و عربی است و با زبان بومی ترکان مهاجر به آذربایجان تفاوت زیادی دارد.(١٠)
پینوشتها
1- ابن حوقل، صورهالارض، ص 88، ترجمه دکتر شعار.
2- یادداشتهایی درباره ترکستان، بارتولد، ص 39.
3- مقدسی، احسن التقاسیم، ص 81.
4- تاریخ هرودت، ترجمه مازندرانی، چاپ دوم، تهران، بند 210.
5- مسلمانان شوروی، الکساندر بینگسین، ترجمه کاوه بیات، ص 106.
6- خزران، آرتورکستلر، ترجمه محمدعلی موحد، ص 75.
7- گردیزی ـ زینالاخبار، ص 94، به تصحیح عبدالحی حبیبی، چاپ بنیاد فرهنگها و تاریخ غزنویان (تاریخی یمینی)، عتبی، ترجمه جزناذقانی، به تصحیح دکتر جعفرشعار، تهران.
8- ابن اثر، الکامل، حوادث دوره غزنویان و سلجوقیان، چاپ دارالکتب العربی بیروت، 1967، و تاریخ اجتماعی ایران، راوندی، جلد سوم، ص 270.
9- ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، سرژآفاناسیان، ص 142، ترجمه هوشنگ مهدوی.
10- کسروی، شهریاران گمنام، ص 128، و دلالتهای منابع تاریخی.
مجید محمدی، به خاطر یک مشت دلار
مقاله مجید محمدی با عنوان "ایران،روسیه،چین: فدرالیسم یا تجزیه" واکنش های زیادی در بر داشت. تعداد کامنت هایی که در سایت بی بی سی درج و تایید شده بود بیش از صد کامنت بود که نظرات متنوع و متناقضی را در بر می گرفت.
فارغ از نقدهای که انجام شده است باید گفت مطلب نوشته شده به قدری سبک و سطحی بود که بیشتر خواننده ها به سفارشی بودن مطلب اشاره کردند. بررسی سابقه سیاسی نویسنده یعنی مجید محمدی هم در این خصوص حایز اهمیت است. مجید محمدی دانش آموخته علوم حوزی و در شهرهایی مانند قم و شیراز به طلبگی پرداخته است. گفته می شود وی همدرس کسانی مانند محسن کدیور نیز بود و حرکت عجیب وی از کسوت روحانیت شیعه تا حمایت از همجنس بازی و دست آخر حمایت از تجزیه ایران نشانه روشنی بر عدم ثبات فکری اش به شماره می رود.
مقاله اخیر محمدی آشکارا شانتاژی بود که گویی از سوی مقامات غربی و به ویژه امریکا و اسرائیل به عنوان هشداری به جمهوری اسلامی اعلام می شد. با این محتوا که اگر شما بیش از این در مسئله سوریه دخالت نمایید در مقابل ما (امریکا) بلایی سر شما خواهیم آورد که در نهایت چیزی به اسم ایران باقی نخواهد ماند.
عجیب نیست که نویسنده ، سه کشور حامی بشار اسد در سوریه یعنی ایران،چین و روسیه را هدف قرار داده است و در خصوص سایر کشورها نظری نمی دهد. دوست و یار غار آقای اکبر گنجی در این مقاله به نیابت از اربابانش به ایران پیشنهاد می دهد که در برابر وسعت جغرافیایی بهتر است گزینه فدرالیسم یا تجزیه را انتخاب نماید. معنی این جمله کاملا مشخص است. سال ها است که دولت های خارجی از جمله ایالات متحده، اسرائیل و انگلستان از گروه های تجزیه طلب اپوزیسیون حمایت مادی،معنوی،مالی و رسانه ای به عمل می آوردند. برندا شیفر استاد دانشگاه تل آویو که ارتباطات ویژه ای با حکومت گران جمهوری به اصطلاح آذربایجان دارد برای جریان قومیت گرای معروف به پان ترکیست تئوری پردازی می کند. از سال ها قبل کتاب مرزها و برادری وی همچون یک مانیفیست در میان پان ترکیست دست به دست می شود ، رادیو اسرائیل به عنوان یکی از ارگان های رسمی دولت اسرائیل همواره در برابر جریان پان ترکیسم موضع مثبت داشته و از انتشار اخبار و مطالب تحریک آمیز در بین ایرانیان هیچ ابایی نداشته است.
بی.بی.سی فارسی وابسته به دولت بریتانیا بیشترین اخبار و گزارش ها و برنامه ها را در راستای حمایت از دار و دسته های قومیت گرا را منتشر می کند. از سوی دیگر پنتاگون و مقامات نظامی امریکا بارها اعلام کرده اند که بهترین گزینه برای فروپاشی جمهوری اسلامی گزینه فروپاشی از درون می باشد که باید از طریق تحریک اقلیت ها صورت گیرد.
نوشته اخیر مجید محمدی هم در سایت بی بی سی فارسی آشکار به تبلیغ تجزیه طلبی و شانتاژ ایران می پرداخت. البته مقاله مجید محمدی به قدری خنک و بی محتوا بود که خواننده را به خنده وا می داشت. من حتم دارم سایر خواننده ها هم پیش خود گفته اند آیا تمام استدلال این عده همین است؟
مقصد نیت خوانی نیست. اما مگر می شود کسی این مقاله را بخواند و فرمایشی و سفارشی بودنش را حدس نزند؟
هر چند مجید محمدی پیش از این نیز در سپهر سیاسی ایران و تحلیل های جدی نقشی نداشت و فقط به درد اجرای برنامه های مضحک و جهت دار رسانه های فارسی زبانی می خورد که کارشناسانش به صورت گزینشی انتخاب می شوند، اما پس از این مقاله شرایط برای وی به کلی متفاوت خواهد شد.
انتشار هر گونه نوشته و مقاله از وی به نوعی رودر رویی با کشور و مردم ایران تلقی خواهد شد و جریان هایی که سعی کنند مطلب یا مقاله ای از وی منتشر کنند تلویحا دشمنی و رویارویی خود را با نیروهای ملی نشان خواهند داد.
منبع: آذری ها
http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=379
جمعی از فعالان "آذربایجانی" طی بیانیه ای به اقدامات ضد ایرانی حکومت جمهوری باکو اعتراض کرده و از وزارت خارجه خواستند تا اقدامات تنبیهی و متقابلی را علیه این حکومت وضع نماید. به گزارش سایت خبری-تحلیلی آذری ها به نقل از خبرگزاری ایلنا در این بیانیه که امضای افرادی چون داریوش پیرنیاکان(رئیس خانه موسیقی) ،ناصر همرنگ(روزنامه نگار و داستان نویس) ،دکتر افشین جعفرزاده (محقق تاریخ معاصر و پزشک) و حسین نوین (استاد دانشگاه محقق اردبیلی) به چشم می خورد، با اشاره به کمک های مالی و لجستیکی دولت ایران به مردم جمهوری باکو و حکومت این کشور در طی دو دهه گذشته پیشنهاد شده است دولت ایران در خصوص ادامه روند کمک های مالی و نظامی تجدید نظر نماید.
متن این بیانیه بدین شرح است:
قریب به ۱۰۰ سال است که از "آذربایجان" نامیده شده منطقه "آران و خان نشین های شکی و شروان" می گذرد. در طول این سال ها جریان های ضد ایرانی قفقاز از هیچ تلاشی در جهت دشمنی با آذربایجان و مردم ایران فروگذاری نکرده اند.
در بیست سال گذشته تلاش دوایر و ادارات فرهنگی حکومت باکو در راستای مستحیل کردن فرهنگ آذربایجان در فرهنگ ترکیه و همچنین سرکوب علایق و انتخاب های این مردم و دشمن جلوه دادن کشور دوست و برادر (ایران) نزد افکار عمومی جمهوری باکو، همگی تلاش هایی مرموز و ناجوانمردانه در برابر "ما" بوده است.
این در حالی است که ایران و به ویژه مردم آذربایجان تا کنون از هیچ کوششی در راستای کمک و همیاری به کشوری که هم چون برادر کوچک تر پنداشته می شد، دریغ نکردند. کمک های مالی بلاعوض میلیاری، تحت پوشش قراردادن دهها هزار نفر از مردم این کشور از سوی کمیته امداد و حمایت نظامی،مادی و معنوی از آنان در برابر ارمنستان تنها بخشی از اقدامات حمایتی ایران از جمهوری باکو بوده است.
در مقابل چنین رویکردی، ما شهروندان ایران و مردم آذری تاکنون هیچ اقدام مثبت و توام با حسن نیتی از سوی زمامداران رژیم باکو ملاحظه نکرده و هر روز شاهد اقدامی جدید از سوی این حکومت بر علیه خطوط قرمز و بایسته های ملی خود هستیم.
موشک ها و تسلیحات خریداری شده از اسرائیل توسط رژیم باکو اکنون تبریز و شهرهای عمده آذربایجان را نشانه گرفته اند و آماده شلیک به قلب ایران و آذربایجان می باشند. شبکه های تلویزیونی، کتاب های درسی، نشریات و روزنامه های وابسته به دولت و یا محافل خاص در راستای تحریف تاریخ، اهانت به ایران و تغییر هویت ایرانی مردم آذربایجان و تحریک آن ها به اغتشاش و جنگ قومی منتشر می شوند.
قریب به بیست سال است که رژیم باکو در کمال شگفتی در برابر حسن نیت و اقدامات برادرانه و بزرگوارانه ملت ایران از هیچ کوششی برای توهین،تحقیر و ماجراجویی فروگذاری نکرده است.
بر این اساس ما جمعی از فعالان، نویسندگان، دانشجویان و شهروندان آذری ضمن این بیانیه از وزارت امور خارجه و سفیر دولت ایران در "جمهوری باکو" خواستاریم که :
۱- تحرکات و اقدامات ضد ایرانی حکومت باکو و گروه های سیاسی وابسته به این دولت از سوی وزارت خارجه و سفارت ایران در باکو با دقت و شدت بیشتری تعقیب و در صورت نیاز، الزامات امنیت ملی به جای آورده شده و ذره ای از تامین منافع ملت ایران در برابر این دولت فروگذاری ننماید.
۲- به استناد خبرگزاری های داخلی و خارجی کمک های کمیته امداد به رژیم باکو حداقل سی و چهار میلیون دلار، افراد تحت پوشش این کمیته حداقل سی هزار نفر و کمک های بلاعوض سالیانه ایران به این کشور، ارقامی ثقیل و جدی گزارش شده است. از سوی دیگر تسهیلات عمرانی و رفاهی که از سوی ما برای آبادی و عمران جمهوری خودمختار نخجوان وضع شده قابل تامل بوده است این در حالی است که اقدامات خصمانه دولت مستقر در جمهوری باکو هیچ نسبتی با کمک های دولت ایران نداشته و ندارد.
۳- ما از دولت ایران می خواهیم که در راستای اقدامات پیش گیرانه و تلافی جویانه حکومت جمهوری باکو در حمایت از کنگره موسوم به آذربایجانی های جهان (داک) که متشکل از تعدادی کلاهبرداران سیاسی و ورشکستگان تجزیه طلب می باشد، ضعف های ژئوپلتیک،سیاسی ،نظامی،منطقه ای ، جمعیتی و امنیتی این حکومت را به عنوان گزینه های اقدامات پیشگیرانه و تنبیهی مد نظر قرار دهد و سیاست نادیده گرفتن و بی اهمیت پنداشتن اقدامات ایذایی این جمهوری را تغییر دهد.
ایران در طول بیست سال گذشته دالان نخجوان را جهت انتقال مواد و ارزاق مورد نیاز مردم نخجوان از طریق خاک ایران در اختیار جمهوری باکو قرار داده است و در مقابل خواستار هیچ گونه اخذ امتیاز از این جمهوری نشده است. اما جمهوری باکو به جای سپاس گذاری بر خلاف اخلاق و منش عمومی حتی از آزار و اذیب راننده ها و کامیون های ایرانی نیز غفلت نکرده و به بدترین شکل با مسافران و شهروندان ایرانی عازم باکو که اکثریت آنها آذری هستند رفتار نموده است.
۴- ما از دولت ایران می خواهیم طی یادداشتی رسمی بر استفاده نام تاریخی آذربایجان برای شمال رود ارس توسط دولت باکو اعتراض نموده و در راستای جبران این تحریف بزرگ، جهت آشنایی شهروندان در کتاب های درسی و دانشگاهی نسبت به این مسئله آگاهی رسانی نموده و در خصوص جنگ های ایران و روس و قرارداد های گلستان و ترکمن چای آگاهی های بیشتری در اختیار شهروندان قرار دهد. هم چنین از طریق برگزاری همایش های دانشگاهی، سمینارها و نام گذاری میادین شهری از فراموشی یاد و خاطره ۱۷ شهر قفقاز جلوگیری نماید.
۵- ما معتقدیم که شناسایی دیپلماتیک کشوری موسوم به "جمهوری آذربایجان" در ابتدای دهه نود در حالی که نام یکی از استان های ایران را برای خود انتخاب کرده بود می بایست با تامل و درنگ بیشتر و بررسی های کارشناسانه انجام می یافت و حداکثر شناسایی رسمی و دیپلماتیک با کیفیت موجود به صورت "دوفاکتو" صورت می گرفت. بنابراین از وزارت خارجه دولت ایران مجدانه خواستاریم که مقرر نماید نام تاریخی آران و یا "جمهوری باکو" به صورت توامان در اسناد و نوشته های دیپلماتیک مورد استفاده قرار گیرد.
۶- توجه به سرنوشت مردمی که در کشور مسلمان نشین شمال ارس زندگی می کنند از جانب دولت ایران دارای اهمیت تاریخی،دینی و فرهنگی است. علاوه بر آذری ها اقلیت هایی چون تالشان در این سرزمین تحت ستم ملی دولت باکو قرار دارند. بذل توجه دولت ایران نسبت به فعالان سیاسی،روزنامه نگاران و نخبگان تالش بی شک سبب تقویت فرهنگ ایران در قفقاز خواهد بود.
۷- همان گونه که همگان اطلاع دارند در همه کشورهای جهان قوانینی سخت و انعطاف ناپذیر علیه گروه ها و دسته های تجزیه طلب و بنیادگرایان قومی وضع شده است و هر گونه فعالیت و تحریک مردم برای جنگ و تنش قومی ممنوع می باشد. با کمال تاسف باید گفت که برخی از گروه ها و افراد تجزیه طلب درجامعه در سایه خلا قانونی و مدارای مسئولان به عنوان عقبه و دنباله گروه هایی چون داک با حمایت نهادهایی امنیتی جمهوری باکو به فعالیت مشغول هستند. از سوی دیگر "رایزنی فرهنگی" جمهوری باکو در تهران سال ها است که آزادانه سرگرم اقدامات مرموز و تجزیه طلبانه از جمله پخش پرچم،انتشار و پخش رایگان کتاب در دانشگاه ها و اظهارات تحریک آمیز در محافل دانشگاهی می باشد.
از آن جایی که بر اساس نص صریح قانون اساسی (اصل نهم و بیست و ششم) پاسداری از آزادی،تمامیت ارضی وحدت و استقلال ایران، وظیفه آحاد ملت است، ما آذربایجانی ها این حق را برای خود قائل خواهیم بود که در صورت مشاهده هر گونه حرکت قومیت محورانه و تحریک آمیز از سوی هر کس، الزامات این اصل را به جا آوریم.
۸- دولت ایران می باید حق اقدامات متقابل و تنبیهی علیه حکومت فعلی باکو را برای خود محفوظ دانسته و همه اقدامات از بررسی و محاسبه میزان کمک های مالی،تجدید نظر در موضع رسمی پیرامون مناقشه قره باغ،بررسی مجدد مسیرهای زمینی جمهوری باکو به نخجوان از خاک ایران و... را مد نظر قرار دهد و نسبت به تامین منافع ملی ایران در منطقه اهتمام بیشتری به خرج دهد.
امضاء کنندگان بیانیه :
داریوش پیرنیاکان- موسیقیدان و هیئت علمی دانشگاه تهران
بهمن پیر نیاکان- تبریز، پژوهشگر
حسین نوین- اردبیل، هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی
افشین جعفرزاده- ارومیه، پزشک و عضو هیئت دانشگاه علوم پزشک تهران
لیلا حسینیان- مشکین شهر، هیئت علمی دانشگاه
محمد حسین داوری – میاندوآب، دبیر
جمشید هدایی- تبریز دبیر بازنشسته
بهمن فرهنگ- تبریز،دبیر تاریخ
ابراهیم آقازاد- ارومیه، دبیر
سعید دادگر- اردبیل، دبیر تاریخ
کیامهر فیروزی- خلخال، دبیر و پژوهشگر
اعتماد ناصری- تبریز، دبیر بازنشسته
کاظم آذری- تبریز، محقق و نویسنده
شهین پور حسین- تبریز، شاعر
رحیم نیکبخت- تهران، پژوهشگر تاریخ
محمدرضا ربانی، تبریز، روزنامه نگار
محمد طاهری خسروشاهی- تبریز، پژوهشگر
لطف الله خدایی- اردبیل، دکتری علوم سیاسی
عبادالله عباسی- تبریز، سرهنگ بازنشسته
ناصر همرنگ- اردبیل، نویسنده و روزنامه نگار
حسین شفاهی – میاندوآب ، دانشجو
ناصر مطلبی- میاندوآب دامپزشک
امیر دیلمقانی- تبریز- دانشجوی علوم سیاسی
اشکان جم، تبریز- کارشناس حقوقی
امیر علیزاده- تبریز
علی نجفی- تبریز
احسان محمدی- تبریز
عادل زهتاب- تبریز
علی موسویان- تبریز
حامد فرشباف- تبریز
هادی علی پور- تبریز
میلاد اسکندری- تبریز
حجت مسلم زاده- تبریز
مرتضی اسدی- تبریز
حبیب باغی- تبریز
نادر ساعی- تبریز
سامان وطن شناسان- تهران، دانشجو
مهدی قسمتی- تبریز
سهند اینانلو- تبریز،دانشجوی دامپزشکی
بهزاد فرشباف- زنجان
فرید آیدنلو- ارومیه
داوود دشتبانی- پژوهشگر
علی خوش عمل- تبریز
وحید رنجبری- تبریز
محمد امیران- تبریز، بازاری
فرزاد حیدرزاده- تبریز، مهندس
مریم ناصری- اردبیل
مهدی اکبر زاده- اردبیل
رضا آذری- اردبیل
شهمیرزاد پهلوانی – تبریز، مهندس
امیر حسین جهانی- تبریز، دانشجوی علوم سیاسی
سعید ذرخورد، تبریز، کارشناس حقوقی
علی رضا بابایی- تهران
ارسلان مغانی- اردبیل، پژوهشگر
احسان خواجه ای- تبریز، دانشجوی ارشد جامعه شناسی
میلاد مطیع- تبریز، دانشجو
مرتضی افشار- میاندوآب، دانشجوی ارشد
وحید کبیری-
جعفر عباسی-
ایوب صادقی-
رضا دل جوان- تبریز
ناصر حسین پور-
مهران سلطانی-
وحید عمرانی-
مجید علی زاده-
رضا امیر فتحی- تبریز، بازنشسته
رضا سلیمانی- تهران، بازاری
محمد امیران- تبریز، بازاری
داوود محمدیان- تبریز، فعال اقتصادی و صنعتی
هادی شربیانی- تبریز، بازرگان
حجت الله کلاشی- اردبیل، کارشناس ارشد علوم سیاسی
محسن عالی زاده- اردبیل، دانشجوی مهندسی
سالار سیف الدینی- تهران، پژوهشگر
یوسف شکری- تبریز، گرافیست
کاوه امیری- تبریز، دانشجوی مدیریت صنایع
مهران پورجباری- تبریز،دانشجوی مدیریت صنایع
محمدفرید رضانیا- تبریز، حسابدار
اسماعیل مدرس- تبریز، بازنشسته
یوسف علیشاهی- تبریز،بازاری
مریم زارعی- تبریز، کتابدار
مهدی کاظمی- تبریز
متین مطیع- تبریز
مهدی رشیدی- ارومیه ، فعال فرهنگی
فرزین ذریه- تبریز- دانشجو
بیژن اژدری- تبریز،مهندس
علی شهبازی- اردبیل، دانشجو
یک بار دیگر تبریز در میان زیبا ترین شهرهای توریست پسند جهان قرار گرفت. به گزارش سایت خبری-تحلیلی آذری ها کاربران سایت اسکای لاین که عمدتا از جهانگران اروپایی و امریکای شمالی تشکل می شوند در رای گیری بهترین مناظر شهری، تبریز را در میان ده شهر محبوب خود انتخاب کردند. این کاربران با توجه به عکس ها و تصاویری که از عکساسان حرفه ای از چشم اندازهای تبریزی انتخاب کرده بودند اقدام را نظرسنجی کردند.
در این نظر سنجی تبریز بدلیل آوردن امتیازی معادل چهار و سه دهم درصد از 5 و مورد پسند قرار گرفتن اکثر بازدید کنندگان در بین 10 شهر برتر و زیبای جهان در این سایت پر بازدید و بین المللی قرار گرفت.
تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی بوده و یکی از مهم ترین شهرهای ایران که است که به لحاظ موقعیت صنعتی،سرمایه ای و سیاسی از آن به عنوان توسعه یافته ترین شهر کشور نیز یاد می شود.
منبع خبر:
http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=278
خطاب من به مشتی ارازل و اوباش پان ترک نیست که از زور گشنگی در سوئد نمی توانند شب را به روز برسانند، و حتی قدرت دفاع از خودشان را هم ندارند.
خطاب من به بی بی سی و صدای امریکا و برخی از ساده لوح هایی است که تحت عنوان فعال حقوق بشر فعالیت می کنند. پان ترکها علنا می گویند که در صدد آتش افروزی قومی هستند، و قصد دارند جنگ و خون ریزی به راه بیاندازند.
سایت رسمی گروه ینی گاموح که تعداد آن جمعا به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد، ضمن ایراد یک انتقاد از پان ترکیست ها خواسته است که در شهرهای قم،تهران و کرج جنگ و خونریزی بین ترکها و فارس به وجود آورند.
طبعا اگر حمایت افرادی مانند شادی صدر و نهادهایی مانند صدای امریکا،بی بی سی ،کنگره امریکا و... نبود این افراد و احزاب قادر نبودند چنین جسورانه از جنگ افروزی صحبت بکنند.
البته از نظر بی بی سی و صدای امریکا کوبیدن بر طبل جنگ و برادر کشی بخشی از آزادی بیان است. شادی صدر این جنگ افروزی ها را نشانه ای از دموکراسی می داند، و فعالان حقوق بشر تصور می کنند که این فعالیت ها بخشی از اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
سایت آذوح به مردم توصیه می کند که :
مثل شهر بغداد که جنگ سنی وشیعه هست ما هم می توانیم در این 3استان(تهران قم وکرج) جنگ تورک فارس را بوجود بیاوریم. ما باید جبهه جنگ را گسترش بدهیم.
داشتم فکر می کردم که جوب شادی صدر که چگونه می توان داد. به این نتیجه رسیدم شادی صدر اینقدر در میان فعالان سیاسی و حقوق بشری مضحکه است که اصلا کسی او را جدی نمی گیرد. خود فعالان فمنیست هم قبولش ندارند.
بخش های خاصی از مقاله اش هست که حتما دیر یا زود پاسخش را مستقیم یا غیر مستقیم می گیرد. در این حین یکی از دوستان تصویری برایم ایمیل کرد که به نظرم بهترین جواب تصویری است.
خانم صدر بار آخرت باشد که از طرف ما آذربایجانی ها حرفی می زنی.
پان ترکیست های وطنی که خود را عاشق سینه چاک ترکیه می دانند، تا کنون حمایت های کمتری از این کشور و ملی گراهای آن دیده اند. پان ترکها در این پروسه انتظار حمایت بیشتری را دارند. پول بیشتر،امکانات و زمینه ها و ظرفیت های بیشتری انتظار می رود.
از سوی دیگر به قول عوام پان ترکیست های ترکیه این عده را داخل آدم حساب نمی کنند. یکی از مقاله نویسان سایت های پان ترکی در سایتی به نام سوسوز گول این چنین نوشته است:
اما تاریخ 30 سال اخیر تورکیه نشان می دهد که ملی گرایان تورک برخلاف انتظار فعالین ملی آزربایجان جنوبی نه تنها در مورد مسئله استقلال آزربایجان جنوبی و حرکت ملی آزربایجان بسیار محافظه کار بوده اند بلکه حتی برخی از آنها دانسته یا ندانسته حرکت کاملا مستقلانه آزربایجان جنوبی را متاسفانه جزئی از سیاست خاورمیانه بزرگ و قدرتهای غربی من جمله آمریکا می پندارند !!
ما بالاخره نتوانستیم بفهمیم که جناب آقای محسن رضایی و تیم خبری و فکری وی ایران دوست هستند یا دوستی شان دوستی خاله خرسه است.
سایت تابناک که همه می دانیم نزدیک به محسن رضایی و تیم او است، در این سال ها در میان خبرگزاری های رسمی کشور در انتشار مقالات یا اخباری در خصوص دفاع از ایران و حاکمیت ملی بسیار کوشا و خوب عمل کرده است.
این تیم جزو اولین رسانه های اینترنتی بودند که تحریکات مشکوک رژیم باکو را به درستی درک کرده و فهم قابل قبولی از مناسبات این دولت با اسرائیل داشتند.
مقالات خوب این سایت مانند مقاله ای که در دفاع از ماهیت ایرانی بابک خرمدین منتشر نمود و یا گزارش انتقادی که اخیرا در خصوص صحنه های مشکوک پخش شده از برنامه نود که یک شعار تجزیه طلبانه را تبلیغ می کرد و هم چنین خبری که همین دیروز در خصوص تبدیل شدن ترکیه به کانون دشمنی با ایران نشر داد بسیار عالی و در خور توجه بود. همین طور تیم تابناک در حراست و حساسیت نسبت به مسئله خلیج فارس و جزایر سه گانه همیشه ایرانی عالی عمل کرده اند.
محسن رضایی از نظامیان ایرانی است که در هشت سال دفاع واقعا مقدس از جان و دل برای کشور مایه گذاشت. او مفهوم پدافند از کیان یک مملکت را لمس کرده است و با هر انگیزه ای که بوده باشد، به هر حال بار بزرگ دفاع از ایران عزیز بر پشت اش بود.
ما همه این ها را را می دانیم. اما پرسش اصلی که در ذهن ما است این است که چرا چنین فردی امروز حرف از فدرالیسم اقتصادی یا تدریس زبان های محلی می زند؟
چرا محسن رضایی با این سابقه در میدان حریف بازی می کند. در کنفرانس خبری که طی رونمایی از کتاب فدرالیسم اقتصادی وی برگزار شد یک خبرنگار از او پرسید نظرش در خصوص اصل پانزده چیست؟
فارغ از سوال خبرنگار می بینیم که مسئله فدرالیسم حتی از سنخ اقتصادی اش اذهان را به سوی مسائل قومی و خاص گرایانه سوق می دهد.
فرض کنید استاندار خوزستان بخواهد به صورت مستقل و فدرال با یکی از کشورهای غربی در خصوص منابع نفتی کشور معاهده ای منعقد کند. در این صورت آیا مجلس ایران و دیوان محاسبات و... چه نقشی در این بین بازی خواهند کرد؟
از سوی دیگر از کجا معلوم که همین فدرالیسم اقتصادی روزی تبدیل به یک الگو برای فدرالیسم قومی نشود؟
اقای رضایی حتما می دانند که فدرالیسم قومی یکی از برنامه های نئوکان های امریکایی برای فروپاشی ایران است. به این ترتیب به نظر نگارنده هر گونه صبحت از فدرالیسم ممکن است برای کشور خطرناک باشد.
من فکر نمی کنم که محسن رضایی بدون حسن نیت به این سمت رفته باشد و با شناختی که از او هست سو نظری به کشور و مملکت از طرف وی سراغ نداریم . احتمالا رضایی مشاوران خوبی نداشته است و کسانی که به وی مشاوره می دهند باید بیشتر دفت نظر داشته باشند.
امیدوارم این طرح هر چه زودتر از دستور کار خارج شود و به جایی آن طرحی همگرایانه که مقوم وحدت ملی است جایگزین شود. هر چیزی که بخواهد ما را از یکدیگر دور کند مضموم و خطرناک است.
ترک گرایان در وهله نخست افرادی روان پریش و سرخورده هستند که به شدت محتاج دیده شدن و جدی گرفته شدن هستند. بنابراین اگر می خواهید آن ها را تحقیر کنید به نادیده گرفتن شان ادامه دهید. این را داشته باشید.
عقده حفارت انباشته شده در میان آنها اندک اندک تبدیل به یک خودبرزگ بینی کاذب شده است و نمونه های آن را در مقاله های حد ناشناسانه ای که هر روز از سوی امثال یونس شاملی،مهران بهاری و... منتشر می شود می توان دید.
درجه ضعف پان ترکان را شما می توانید از نویسندگان شان به خوبی دریابید. خودتان حساب کنید حرکتی که یونس شاملی نویسنده و دیالوگ کننده آن باشد چطور می تواند باشد. کسی نمی داند رشته تخصصی و دانشگاهی یونس شاملی چیست! مقاله ای نیست که این فرد بنویسد و در آن غلط املایی یا نگارشی و یا کاربست نادرست مفاهیم علوج اجتماعی و علوم سیاسی دیده نشود، حساب کنید بقیه چه می توانند باشند.
از این ها که بگذریم به فردی می رسیم بنام داوود توران. خوانندگان همیشگی من می دانند که در پست های اولیه وبلاگ از داوود توران یک مطلب را نقد کردیم و نشان دادیم که نیت افرادی مانند وی چیست. در این پست می خواهم در خصوص خبری که وبسایت آرازنیوز وابسته به توران منتشر کرده،صحبت می کنیم.خبر را باهم میخوانیم:
"دیروز 21 مایس 31 اردیبهشب آذربایجانیهای مقیم ترکیه به مناسبت قیام یک خرداد در شهر آنکارا راهپیمایی اعتراضی پرشکوهی از پارک قولو تا سفارت جمهوری اسلامی برگزار کردند. راهپیمایی با شکوه با شرکت ترکهای آذربایجان جنوبی، ترکیه ، آذربایجان شمالی، ترکستان جنوبی، ترکهای کرکوک ایراک،دوغو ترکستان و. . . ازپارک قولو با دادن شعارهای هاری هارای من تورکم-بورگون گله جک دوران دونه جک فارسلار تورکلره جاواب وره جک- ایشیق هله سونمویوب انا دیلیم اولمویوب،آذربایجان میلتی چکنمز بئ ذیلتی، توتولانلار آزاد اولسون اولکه میز آباد اولسون -آنکارا باکی تبریز بیرلیکده گوجلویوز بیز وکاهر اولسون پان فارسیسم تا جلوی سفارت ایران ادامه یافت."
همانطور که در متن می خوانید سایت داوود توران تاکید کرده است که پان ترکانی از سراسر دنیا در تظاهرات با شکوه و عظیم آنکارا شرکت کرده اند. تصاویری نیز از این تظاهرات منتشر شده است.نگاهی به تصاویر نشان می دهد که معدودی از افراد که قابل شمارش می باشند در برابر سفارت ایران در حال زوزه کشی هستند. تعداد این افراد از انگشتان دست فراتر نمی رود حال آنکه آرازنیوز مدعی است پان ترکان از هفت کشور مختلف در این حرکت حضور داشتند. با این وضع احتمالا از هر کشور یک نفر حضور داشته است که تعداد حاضرین به سختی به ده تن می رسد البته با احتساب پلیس و فیلم بردار و ... نفرات حاضر در تجمع این دوستان شاید به بیست تن نیز برسد.
به بینید بد بختی و فلاکت این حرکت چقدر است که فراخوان می دهند و از همه پان ترکان جهان دعوت میکنند آن هم در کشوری مانند ترکیه (که پر از دانشجویان ایرانی و آذری ست)حتی بیست تن هم حاضر به همراهی با این افراد نیستند.
پان ترکان ورشکسته در مهد پان ترکیسم اینقدر ظرفیت دارد. این را می نویسم تا کسانی که دائم دم از خطر می زنند، به چشم خود به بینند که با چه موجودات ریزی طرف هستیم.
دوستان عزیز پان ترکان به خودی خود خطری ندارند، خطر در جای دیگری است. باید دید چه کسانی پشت این جریان مخفی شده اند. همین.
محمد علی بهمنی قاجار
سخنان وزیر امورخارجه امارات علیه سفر ریاست جمهور ایران به شهرستان ایرانی ابوموسی و ادعا وی علیه حاکمیت ملی ایران بر ابوموسی اگرچه با پوششی ضد ایرانی ودر لعاب ارضای تعصبات به جای مانده از دوران فراموش شده ناصر و صدام بیان شده است، اما در واقع بیشتر از این که تهدیدی را متوجه امری مسلم وبلا منازعی هم چون حاکمیت ایران بر ابوموسی نماید در حقیقت منافع شارجه را زیر سوال برده ومی تواند زمینه را برای دخالت های بیشتر حکومت ابوظبی در اموری که منحصرا در اختیار شارجه بوده است فراهم بیاورد. در مورد ماهیت این ادعاها و پیامدهای این سخنان خلاف عرف دیپلماتیک وحقوق بین الملل می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1.مالکیت تاریخی ایران بر ابوموسی
از دیر باز ابوموسی به همراه دوتنب وسیری بخشی از فرمانداری بندر لنگه بودند و این فرمانداری که هماره بخشی جدایی ناپذیر از خاک ایران بود بر این جزایر اعمال حاکمیت می کرد. نقشه های وزارات خارجه و وزارت دریاداری انگلیس نیز حاکمیت مطلق و بی چون و چرای ایران بر این جزایر را تایید می کند. این وضعیت تا سال 1904 میلادی بی وقفه ادامه داشت وحاکمیت ایران بی هیچ منازع ومعارضی ادامه پیدا کرد.
ادامه مطلب ...
سازمان مجاهدین (منافقین/مزاحمین خلق) در سایت رسمی خود نام تاریخی خلیج همیشه فارس را تحریف کرد.
این سازمان در کارنامه خود سابقه همکاری با صدام حسین علیه ایران و همکاری با نیروهای بعثی در شکنجه و بازجویی اسیران ایرانی را دارد.
در سایت این تیتر به نوعی انتخاب شده است که تداعی کننده نام جعلی خلیج عر... باشد. خوش خدمتی این سازمان به اصطلاح اپوزیسیون به اربابان عرب خود چیز جدیدی نیست.
چند روز پیش یکی از دانش آموزان در زنگ تفریح سوال کرد، پان ترک یعنی چه و اصلا چیست؟
بدون درنگ گفتم پان ترک کسی است که وقتی فیلم ایرانی اسکار می گیرد ناراحت و عصبانی می شود و از عجز و درماندگی به زمین و زمان فحش می دهد یا در سایت ها علیه فرهادی مقاله می نویسد که چرا گفته است فرهنگ غنی ایرانی!!