محمد تقی زهتابی جاعل تاریخ برای پان ترکیسم چگونه در دامن صدام حسین رشد کرد+تکمیلی
به نقل از سایت آذری ها
www.azariha.org
مسئله اقوام و یا به قول افراد رادیکال قومیت ها در کشور ما در طول تاریخ معاصر تابعی از مشکلات دولت ایران در حوزه سیاست خارجی بوده است.
هر گاه دولت ایران در مناسبات خارجی دچار مشکلاتی با کشورهای دیگر بوده مسئله اقوام تبدیل به یکی از اهرم های فشار آنان شده است.
برای مثال دولت ایران در زمان پهلوی به عنوان یکی از کشورهایی که به اردوگاه لیبرالیسم پیوسته بود با شوروی مشکل داشت. بنابراین شوروی سعی کرد مسائلی در نواحی آذری و کرد نشین ایجاد نماید.
به همین شکل صدام حسین در برابر حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی به تقویت عناصری از گروه ها و دسته های کرد، عرب و بعضا آذری پرداخت.
اخیرا ایالات متحده و اسرائیل نیز به این روش روی آورده اند. دینا رورباکر کنگرسمن امریکایی صریحا اعلام کرده است که برای رویارویی با جمهوری اسلامی باید از اقلیت آذربایجانی! استفاده شود.
استفاده ابزاری از بحث هویت های قومی در مورد همیشه موضوعیت داشته است.
در پی اختلافات مرزی ایران و عراق در دهه ۵۰ شمسی، عراق و ایران دست به تقویت جنبشهای تجزیه طلبانه در دو کشور زدند. ایران ایجاد به احزاب کردی در شمال عراق کرد و عراق نیز اقدام به تربیت مزدور و ارسال اسلحه به بلوچستان کرد. در همین راستا محمود پناهیان از نوادگان پناه علیخان جوانشیر از سران فرقه دمکرات دعوت به عمل آمد که به بغداد برود. یکی از افراد همراه وی نیز محمد تقی زهتابی بود. وی در آنجا ، ضمن همکاری با رژیم بعث عراق ، به تأسیس یک گروه سیاسی به نام ”جبهه ملی خلق های ایران “ دست زد و شعبههایی از آن به تبلیغ قومگرایی در آذربایجان ، کردستان ، بلوچستان و خوزستان ایران پرداخت. زهتابی همچنین در رادیو گروه به تبلیغ قوم گرایی میپرداخت, وی مدتی نیز در دانشگاه بغداد فارسی تدریس میکرد.
در سال ۱۹۷۵ توافق الجزیره بین ایران و عراق حاصل گشت. طبق این توافق دو کشور دست از خرابکاری در امور یکدیگر باید برمی داشتند. بعد از آن عذر محمود پناهیان و گروه اعزامی خواسته شد و زهتابی مجبور به به بازگشت به باکو گشت.
حمید احمدی، استاد دانشگاه تهران نیز در این رابطه با اشاره به بخشی از خاطرات سرگرد ابراهیم نوروزاف(افسر اطلاعات ارتش سرخ شوروی و اهل باکو) مینویسد:
«قابل ذکر است که محمود پناهیان(رئیس گروه سربازگیری برای فرقهی دموکرات)، پس از فرار به شوروی، در سالها دههی 1350 شمسی در یک ماموریت از باکو به بغداد اعزام شد و در آنجا ضمن همکاری با رژیم بعث عراق به تأسیس یک گروه سیاسی به نام «جبههی ملی خلقهای ایران» دست زد و شبعههایی از آن به تبلیغ قومگرایی در آذربایجان، کردستان، بلوچستان و خوزستان ایران پرداخت. مدتی بعد، محمدتقی زهتابی چهرهی شناخته شدهی پانترکیست(که در شاخهی جوانان فرقهی دموکرات فعالیت داشت)، به پناهیان پیوست و در بغداد در رادیوی گروه او به تبلیغ اندیشهای پانترکی پرداخت و در دانشگاه بغداد نیز تدریس کرد. وی پس از سقوط شاه به ایران بازگشت و به ترویج افکار پانترکی در تبریز مشغول بود، و همو بود که با تکیه بر نوشتههای پانترکی و تاریخنگاریهای تخیلی محافل پانترکی باکو و استانبول-آنکارا، و سرهمبندی حوادث پراکندهی تاریخی و تحریف آنها تلاش کرد کتابی به نام «تاریخ باستانی ترکهای ایران» تهیه کند، که اصولاً آذربایجان ایران را از حوزهی تمدن ایرانی خارج میکرد و با جهان پانترکی متصل میساخت.
حلقهی پانترکی طرفدار او در در داخل ایران و در جمهوری آذربایجان تبلیغات فراوانی برای ترویج نوشتههای او و جا انداختن آن به عنوان تاریخ آذربایجان یا ترکهای ایران کردهاند،اما این نوشتهها به علت ذهنی بودن و عدم تطابق با واقعیتها و نوشتههای متعبر تاریخی، در نزد مورخان و پژوهشگران ارزشی نیافت.»
سیاوش دادگر:
وقتی این مطلب را در صفحه فیس بوکم گذاشتم چند نفر از پان ترکیست ها مقیم باکو ابتدا سعی کردند با توجیه کار زهتابی اهمیت مسئله را کمرنگ جلوه دهند.
اما از آن جا که این عده دارای تعادل روانی نیستند و به راحتی منویات درونی خود را بیان می کنند در پایان به جای محکوم کردن عمل زهتابی به حمایت از صدام حسین قاتل هزاران انسان پرداختند.
یکی از همین عده که مدیر دهها وبلاگ و سایت پانترکی است طی کامنتی از صدام حین و حمله وی به ایران حمایت کرد و گفت اگر من هم بودم دست اجنبی مهاجم به ایران (اشاره به صدام حسین) را می فشردم.
گفتنی است آذربایجان هزاران شهید تقدیم ایران کرده است و صدام حسین بارها و بارها شهرهای آذربایجان را با بمب های شیمیایی مورد حمله قرار داد.
پان ترکها را از آذربایجان بیرون کنیم. آنها دشمن آذربایجان هستند