«هویت»

جستارهایی از موضع «دفاع ملی»

«هویت»

جستارهایی از موضع «دفاع ملی»

سیمای ایرانیان در کتاب های درسی اعراب و جمهوری آذربایجان

هر دولتی با توجه به سیاست هایش در کتاب های درسی که در زمره نخستین آموزش های عمومی برای شهروندان و شکل دادن استخوان بندی اعضای جامعه نوشته می شود،رویکردهایی را در قبال همسایگان یا سایر کشورها تئوریزه می کند.

بد نیست ما ایرانی ها اجمالا آگاهی هایی در این خصوص که سایر جهانیان در خصوص ما چگونه می اندیشند و دولت ها برنامه های خود پیرامون ما به چه نحو پیش می برند داشته باشیم. این موضوع به ویژه برای معلمان که من نیز یکی از آن ها هستم اهمین زیادی دارد.

در همین راستا دو نمونه کشورهای عربی (مصر،مراکش،عربستان،سوریه و عراق بعثی) و همین طور جمهوری باکو یا آذربایجان ارائه می شود.


برای دیدن بررسی کتاب های درسی جمهوری آذربایجان


کشورهای عربی

در سالگرد فرارش دانشجویان تبریز کاریکاتورهایش را پخش کردند

پخش بر چسب های یاد بود 21 آذر در دانشگاه دولتی و آزاد تبریز


کارت تبریک 21 آذر بر دیوار دانشگاه ها


در شصت و پنجمین سال روز نجات آذربایجان از دست شوروی و ایادی داخلی آن دانشجویان دانشگاه های تبریز اقدام به توزیع گسترده بر چسب های یادبود این روز فضای دانشگاه نمودند. دانشجویان در پی برگذاری یادبودی رسمی در دانشگاه آزاد تبریز برای 21 آذر در روزهای آینده هستند.




21 آذر سالروز گریز اهریمن و بازگشت آذربایجان به مام میهن گرامی باد

کاریکاتوری از پیشه وری و نجات آذربایجان.

سالروز نجات آذربایجان گرامی باد


شصت و پنج سال پیش در چنین روزی مردم آذربایجان خائنان و وطن ارزان فروشان فرقه دموکرات پیشه وری را چنین له و لورده کردند و به خانه صاحب شان فرستادند. دست آموزان امروزی بیگانگان هم حواس شان را جمع کنند والا مردم آذربایجان یک بار دیگر مانند ایل شاهسون و ذوالفقاری ها به جان شان خواهند افتاد.






آخر و عاقبت کسی که رجز می خواند که اولمک وار ، دونمخ یوخ

اما بعد می بینید ای دل غافل صاحبش می گوید:

سنی گتیرن سنه دئیر گت



عکس از روزمامه اراده اذربایجان- دهه سی چاپ تبریز





پذیرش توهم سومین زبان جهان نشانه ای حماقت بود



در اواخر دهه هفتاد یک نشریه استانی بی اهمیت به نام پیام زنجان طی خبری اعلام کرد که یونسکو در بیانیه ای زبان تورکی را سومین زبان جهان و زبان فارسی را گویش سی و سوم زبان عربی رده بندی کرده است.

این خبر به سرعت در میان سایر روزنامه ها و افراد پان ترکیست/هویت طلب که اغلب از سطح سواد و شعور پائینی برخوردارند پیچید و باعث شد رگ غیرت بسیاری متورم شود.

در جوامع انسان های بی سواد و کم شعور به دنبال پیشداوری ها و تعصبات خود حرکت می کنند و هیچگاه در پی پرسش یا تردید در مسائل بر نمی آیند.به این دلیل بدون هیچ دلیل و مدرکی میتوان هر چیزی را به این افراد کم شعور قبولاند. از آن جایی که تعصبات تورکی برای افراد درس نخوانده و جاهل منش بسیار مناسب و عالی است همین عده به مجرد شنیدن نام یونسکو خبر را پذیرفتند. در حالی که همین عده حتی نمی دانستند کار و وظیفه یونسکو چیست و به چه آرمان هایی است.

بر گردیم به خبر. فرض کنید شما با یک فرد درس خوانده و با شعور طرف هستید و ادعای بالا را برای او باز گویی می کنید. پرسش هایی که ممکن است او از شما داشته باشد عبارت از این ها است:

یونسکو در چه تاریخی و طی چه پروسه ای این طبقه بندی را انجام و اعلام کرده است؟

معیارهای یونسکو برای این طبقه بندی چه بوده است؟

رتبه های اول و دوم متعلق به چه زبانی است؟

رتبه های چهارم تا دهم چه زبان هایی هستند؟

چرا در مجله رسمی یونسکو یا وبسایت آن چنین طبقه بندی دیده نمی شود؟

چرا نمی توان سراغی از متن انگلیسی و کامل این اعلامیه یونسکو دید؟

چرا در مجله پیام یونسکو که در ایران منتشر می شود چنین چیزی نیست؟

و...

توجه داشته باشید که هیچ یک از این پرسش ها از سوی جاعلان پاسخ داده نشد.

مسئله خیلی ساده است برای تاثیر گذاری برای عده ای که گله وار زندگی می کنند و از قوانین گله پیروی دارند و چندان در پی تحلیل و استدلال نیستند میتوان اخباری جعل کرد که پیچیدگی چندانی هم ندارد و بسیار ساده و بسیط هستند.

یک انسان تا چه اندازه می تواند بی شعور و کم خرد باشد که چنین ادعایی را به مثابه یک امر حقیقی و یقینی بپذیرد و آن را مبنای یک ایده سیاسی قرار دهد؟

آن انسان یک ترک گرا است که ما در آذربایجان بدا نیازی نداریم.

 

پان ترکان را از آذربایجان بیرون کنیم، آن ها مانع توسعه و پیشرفت این خطه هستند

 

 

شعری از استاد شهریار صدای خود او


استاد شهریار: آذربایجان کانون زبان پهلوی و نژاد آریا است




آن چه در ادامه می آید صدای خوش طنین استاد شهریار شاعر ملی ایران زمین است که در میان برخی از دوستان و علاقه مندانش یکی از چکامه های زیبای خود را دکلمه می کند. این دکلمه که ظاهرا در سال 1359 خوانده شده است قرائت شعری است بنام آذربایجان با مطلع پر می زند مرغ دلم با یاد آذربایجان ... 

شهریار در ضمن این دکلمه می گوید: «کانون زبان پهلوی آذربایجان بود، کانون ایران آذربایجان بود، کانون نژاد آریایی آذربایجان بود » وی هم چنین در ضمن شعر در جمله ای معترضه اکراد مهم ترین شعبه ایرانی ها می داند.


صدای استاد شهریار را از اینجا گوش کنید

نگاهی به یک شعر جعلی منتسب به نظامی


چند کلمه:

در چند سال گذشته بیتی از نظامی گنجوی که درستی و صحت آن هیچگاه ثابت نشده است و به درستی مشخص نیست در کدام یک ا آثار و مجموعه های وی است مستمسک برخی ادعاهای کودکانه در خصوص این شاعر و فرزانه بزرگ شده است. شعر : پدر در پدر مر مرا تورک بود// به فرزانگی هر یکی گرگ بود .... را در زمان اتحاد شوروی جعل کرده اند تا شاید بتوانند شناسنامه ای ترکی برای این شاعر بتراشند. از سوی دیگر دیوانی ترکی را به این شاعر نسبت داده ند که هرگز از او نیست. با این توضیح که در شهر گنجه در طی قرون شاعران بسیاری بودند که " نظامی " تخلص کرده اند. تاریخ سازان یکی از همین دیوان های متاخر ترکی را که سراینده اش تخلص نظامی داشت به نظامی گنجوی پارسی را نسبت داده اند.

از سوی دیگر می دانیم که نظامی در سبک عراقی شعر می گفت، ولی در بیت بالا ساختار شعری به سبک خراسانی بیشتر نزدیک است. در حالی که در زمان او سبک خراسانی منسوخ شده بود. حروف اضافه ای ماند "مر" و ترکیبی چون "مر مرا" از مختصات سبک خراسانی است و هر دیپلمه رشته ادبیات و علوم انسانی در کشور ما این مسئله را می داند. به علاوه هم قافیه شدن "گرگ و ترک" امکان پذیر نیست زیرا وژاه های هم قافیه دست کم باید دو هجای مشترک پایانی داشته باشد. چنین شعر سستی نمی تواند متعلق به نظامی باشد خاصه آن محل درج آن شعر نیز از سوی جاعلان نامشخص مانده است. سیاوش دادگر/ دبیر تاریخ 


سندی معتبر بر ترک بودن نظامی

 جلال متینی

بیش از هفتاد است که افرادی،در اجرای سیاستی خاص بزرگانی چون نظامی و خاقانی و مولانا جلال الدین و ابوعلی سینا و حتی زردشت را ترک می خوانند.

بازار این گونه سخنان بی پایه در آذربایجان شوروی سابق بسیار گرم بود چنان که در کشور ترکیه نیز رونق بسیار دارد. در شماره اول سال چهارم ایران شناسی به نقل قول از روزنامه پراودا روشن ساختیم که بی تردید آذربایجانی خواندن نظامی گنجوی و ترک دانستن او توطئه ی روس ها است و نوشتیم که این رفیق استالین بود که در سوم آوریل 1939 در مصاحبه ای، نظامی را آذربایجانی خواند و مدعی شد که قسمتی از آثار او نیز به ترکی است.

« رفیق استالین ضمن مصاحبه با نویسندگان درباره شاعر آذربایجان نظامی، سخن می گفتند و قطعاتی از آثار او را درمیان می گذاشتند تا به وسیله سخنان شاعر این نظریه را رد کنند که گویا شاعر بزرگ برادران ما، آذربایجانی ها را باید به ادبیات ایران تقدیم نمود،فقط به آن دلیل که شاعر قسمت بزرگ آثار خود را به زبان فارسی نوشته بود. » - پراودا، 3 آوریل 1936

پس از اعلام این مطلب از سوی استالین بود که علمای ماوراء ارس از جمله آکادمیسین میرزا ابراهیم اف، عضو فرهنگستان علوم آذربایجان و دکتر رفیعلی و… به استناد کشف استالین درمراسم هشتصدمین سال تولد نظامی در اتحاد جماهیر شوروی، نظامی را ترک و آذربایجانی خواندند و البته هیچ یک از آنان، آن بخش از اشعار ترکی او را به کسی معرفی نکردند!

پس از استالین یکی از محققین ماوراء ارس به سندی بی نظیر دست یافت که در آن نظامی، خود به صراحت اقرار کرده که ترک است و پدرانش نیز همه ترک بوده اند. منتها این سند اندکی مخدوش به نظر می رسد.

این سند بسیار معتبر در کتاب «نظامی و ادبیات ترکی» تالیف ارسلی نوشایی (نشریات علم، باکو،1980) بدین شرح آمده است:

علی گنجعلی، از محققان سرشناس جمهوری آذربایجان شوروی در مقدمه بر کتاب لیلی و مجنون نظامی، ترجمه شاعر ترک م.ک کورتون جان، نوشته است که به یاد ندارد این بیت نظامی را در کدام یک از نسخه های خطی محفوظ در کتابخانه ایاصوفیه استانبول دیده است که نظامی در آن به ترک بودن خود و پدرانش صریحا اقرار کرده. بیت این است:

پدر بر پدر مر مرا ترک بود

به فرزانگی هر یکی گرگ بود

ولی مشکل اینجاست که گنجعلی به یاد ندارد این بیت را در کدام یک از دستنویس های قدیمی محفوظ در آن کتابخانه دیده است!(ص 5)

بنده می پذیرم که استاد علی گنجعلی به راستی به یاد ندارد که این بیت را در چه نسخه ای دیده است، ولی تصدیق نمی فرمایید که اگر وی اندکی با زبان فارسی و زبان و سبک شعر نظامی گنجوی آشنایی داشت، به یک نظر در می یافت که این بیت سست از نظامی نیست. بیتی که در آن «ترک» با «گرگ» قافیه شده است، مصرع اول آن از نظر دستوری عیب و ایراد دارد و مصرع دوم آن نیز کاملا بی معناست. آیا تا به حال شنیده اید که فارسی زبانی گفته باشد پدران من از نظر فرزانگی هر یک چون گرگ بوده اند؟ تا چه رسد به شاعری چون نظامی با آن زبان فاخر بی مانندش.